شيخ مفيد (م 413 ق)[1] و سيّد مرتضى (م 436 ق)،[2] در پاسخ به پرسش يا درخواست شيعيانى از شهرهاى مختلف، تأليف شده است. اين گونه آثار، نشان دهنده حضور جمعى هر چند اندك از شيعيان، در آن شهرهاست. گواه ديگرى كه بر شيعهنشين بودن برخى مناطق، در دست داريم، اين است كه در اين دوره، شمار چشمگيرى از محدّثان، با چنين عنوانهايى شناخته مىشدند: قمى، رازى، بغدادى، مروزى، سمرقندى، نيشابورى، كَشّى، بيهقى، بلخى، بَصْرى، جنبلانى، حَرّانى، كوفى و مغربى.
مهمترين مراكز حديث شيعه در اين دو سده، شهرهاى قم، رى، بغداد و منطقه خراسان شناخته مىشوند. البته خراسان به سان و اندازه قم و رى يا بغداد، مركز حديث شمرده نشده است. گو اين كه شمار محدّثان خراسانى، كم نبوده است. شيخ صدوق، «شيخ طائفه»[3] در خراسان خوانده شده است[4] و برخى از كتابهاى معروف او- مانند: كتاب من لايحضره الفقيه، عيون أخبار الرضا عليه السلام، كمال الدين و تمام النعمة و الأمالى-، در خراسان و گاه به درخواست مردم آن ديار تأليف شده. در اين باره، بايد در نظر داشت كه بيشتر محدّثان خراسانى- مانند: ابو عمرو كَشّى (م 329 ق) و عيّاشى سمرقندى (م 320 ق)- در بغداد، قم و يا رى رحل اقامت افكندند و آثار آنها گوياى تأثيرپذيرى مؤلّف، از حوزه حديثى قم است؛ چنان كه حضور شيخ مفيد در آن ديار نيز مىتواند اين هماهنگى را نشان دهد. گويا گرايش اجتهادى نيز در خراسان، علاقهمندان فراوانى داشته است. قرينه اين گرايش، گزارش نجاشى است كه بر پايه آن، مسافران خراسانى در عراق، كتاب فقهى المستمسك بحبل آل الرسول عليهم السلام را