- كه چهار بار تصريح شده-، على بن ابراهيم دانست؛ چراكه على بن ابراهيم، شيخ كلينى است و ابن عقده، الكافى را از كلينى روايت مىكند. اين كه گوينده «حدّثنا» على بن ابراهيم باشد، به اين معناست كه: على بن ابراهيم، از كسى روايت مىكند كه او بزرگترين شيخ استادش كلينى است. پذيرش چنين چيزى، قبول اين قول دشوار مىنمايد.[1] راوى تفسير در ديگر موارد تا پايان تفسير، تمام سند را ذكر نمىكند و به عبارت: «وفى رواية أبى الجارود» بسنده مىكند.
از ديگر سو، مىتوان اين احتمال را پيش كشيد كه اصل اين تفسير، از على بن ابراهيم است؛ ولى راوى آن ابوالفضل العبّاس، به هدف ايجاد رغبت بيشتر به اين تفسير يا به هر جهت ديگرى، برخى از روايات تفسيرىِ ابوالجارود از امام باقر عليه السلام را به آن افزوده است. قرينه بر اين احتمال- كه قوى نيز مىنمايد-، اين است كه به گزارش كتاب النسب المسطّر، عبّاس در طبرستان بود و طبرستان در آن زمان، مركز زيديه جاروديه شناخته مىشد.[2] به هر روى، اين تفسير از مصادر تفاسير روايى و برخى از جوامع حديثى است؛ مانند: مجمع البيان، الصافى، البرهان، نور الثّقلين، بحار الأنوار و وسائل الشيعة.
نسخه چاپى اين كتاب، شامل مقدّمه مصحّح كتاب، مقدّمه مؤلّف، و اصل تفسير است. در مقدّمه مصحّح، افزون بر معرّفى مؤلّف و جايگاه او، به نسخههاى مورد اعتماد و نقد برخى از شبهات درباره اعتبار اين تفسير، پرداخته شده است. مقدّمه تفسير، با ستايش خدا و درود بر پيامبر و اهل بيت عليهم السلام آغاز مىشود و سپس سخنى دراز دامن، در باره انواع علوم قرآن دارد. قمى در اين مقدّمه كه مدخل تفسير است، فشرده و كوتاه، به ذكر روايات مسندى در بيان انواع علوم پرداخته، كه امام صادق عليه السلام از امير المؤمنين عليه السلام روايت كرده است. گويا اين روايات را- كه مفصّل هم هستند- ابن