موضوعات و حوادث مختلف تاريخى پرداخته است. بخشى از اين مباحث، درباره زندگانى پيامبر صلى الله عليه و آله و فضائل امام على عليه السلام و تاريخ خلافت اسلامى؛ اعم از خلفاى سه گانه، بنى اميه و بنى عبّاس است. سبك و سياق كتاب، به سان كتب اهل سنّت است. مسعودى در اين كتاب، بر اخبار اهل سنّت نيز اعتماد كرده و از بدگويى درباره خلفا و نيز بيان مظالم و مطاعن آنها، خوددارى كرده است. چنان كه پيش از اين اشاره شد، همين امر به عنوان قرينه قوى بر گرايش وى به مذهب اهل سنّت، تلقّى شده است.
به هر حال، مسعودى در همين كتاب به مسئله لزوم عصمت امام[1] و برخى از فضائل امام على عليه السلام (اوّلين مسلمان، هجرت با پيامبر صلى الله عليه و آله، يارى آن حضرت و خويشاوندى وى با وى، ايثار و جان نثارى وى در راه پيامبر صلى الله عليه و آله، علم، قناعت، جهاد، ورع، زهد، قضاوت و ...) نيز پرداخته و متذكّر شده كه: «على عليه السلام، حظّ و سهم فراوانى از اين همه ويژگىها داشت و از اين نظر، تمام فضائلِ تكتك صحابيان را به تنهايى، دارا بود».[2] به قرينه همين مطالب و مطالب بسيارِ ديگرى چون حديث اخوّت، حديث منزلت، حديث ولايت، و حديث طير- كه همگى به آن حضرت اختصاص دارند-، و نيز گزارشهايى چند درباره مطاعن خلفا، برخى از رجالشناسان معروف اهل سنّت، او را به تشيّع اعتزالى متّهم نمودهاند و با تعابير توهينآلود و تحقيرآميز، از او ياد كردهاند.[3] كتاب مروج الذهب، از مصادر برخى كتابهاى حديثى، كلامى، تاريخى و رجالى به شمار آمده و منبعى مهم، در مطالعات تاريخى است.[4]