وجود رواياتى است كه در آنها حقايق و دقايق و رقايقى در شأن ائمه عليهم السلام آمده كه تنها پيامبر مرسل يا فرشته مقرّب يا بنده مؤمنى كه خداوند قلب او را براى ايمان آزموده باشد، كنه آنها را مىفهمد.[1] مقدّمه مؤلّف، پس از ثناى خدا، در باره موضوع كتاب است. وى متذكّر شده است كه هدفش در اين كتاب، گردآورى روايات و اخبار- كه از آنها به «عيون و محاسن اخبار» ياد كرده- در زمينههاى مختلف؛ بويژه رجالشناسى است. محمّد باقر مجلسى با الهام از عبارت مؤلّف، يادآور شده كه روايات كتاب، در باره احوال اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله و ائمه عليهم السلام است، به علاوه آنكه اخبار غريبى نيز در آن وجود دارد.[2] اين كتاب افزون بر ارزش حديثى و كلامى و تاريخى، ارزش رجالى و كتابشناسى نيز دارد. محقّق كتاب، دو استدراك هم در پايان آن آورده است.
در مطالب الاختصاص، نظم و سامان مشخّص و معنادارى به چشم نمىخورد. از جمله آن مطالب است: فضيلت علم، سپاهيان جان بر كف امير مؤمنان عليه السلام، حالات برخى از اصحاب ائمه عليهم السلام، حديث مباهله، وصاياى پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به على عليه السلام، كتاب ابن دأب در فضايل امير مؤمنان، فضايل اهل بيت از كتاب بصائر الدرجات محمّد بن حسن صفّار، كتاب صفة الجنّة والنار به نقل از احمد بن محمّد بن عيسى از سعيد بن جناح، ياران ديرين امير مؤمنان مانند: سلمان، عمّار، ابو ذر و مقداد، حديث غار، پرسشهاى فرد يهودى از پيامبر، پرسشهاى عبد اللَّه بن سلام، ويژگى قلم و لوح محفوظ، حديث داوود قمى با فرد خارجى، حديث ابو الحسن موسى بن جعفر عليهما السلام و هارون الرشيد و فضل بن ربيع، احاديث موسى بن جعفر عليهما السلام با: يونس بن عبد الرحمان، خزيمة بن ثابت، اصبغ بن نباتة، عيسى بن اعيَن، عبد اللَّه بن عبّاس بن عبد المطلب، رُشَيد هجرى، زيد بن صوحان، سفيان بن عليلى هَمْدانى، ابراهيم بن