حال، ديدگاه غالب در مصادر، عدم توثيق اوست.[1] شايد به همين دليل باشد كه نجاشى با اينكه او را ملاقات كرده بوده، از وى بدون واسطه روايت نكرده[2] و يا شايد به اين دليل بوده كه نجاشى از جهت شدّت احتياط در نقل، در سنّ چهارده يا پانزده سالگى، از ابو المفضّل نقل نكرده است.[3] شيخ طوسى نيز برخى طرق را به دليل وجود ابو المفضّل، ضعيف دانسته است.[4] تندترين و صريحترين موضع در باره او، از آنِ ابن غضائرى (م 411 ق) است. وى ابو مفضّل را «وضّاع» و «كثير المَناكير» دانسته و متذكّر شده كه در كتابهاى او، سندهاى بىمتن و متنهاى بىسند، ديده است.[5] علّامه حلّى (م 726 ق) نيز به مواردى كه تنها ابو المفضّل نقل كرده باشد، اعتماد نكرده است.[6] مصادر اهل سنّت نيز نه تنها ابو المفضّل را توثيق نكردهاند، كه او را شيخْنما و دروغگو دانستهاند.[7] از ديگر سو، محدّث نورى[8] و آقا بزرگ تهرانى[9] با ذكر چنين قرائنى، بر اعتبار و وثاقت ابو المفضّل تأكيد كردهاند: نقل فراوان از وى در كتابهاى كفاية الأثر، الأمالى شيخ طوسى و الأمالى ابو على فرزند شيخ طوسى، نيز روايت حسين بن عبيد اللَّه غضائرى از او در تهذيب الأحكام و الإستبصار، ترحّم نجاشى بر وى در شرح حال مسعودى مورّخ،[10] اعتماد ابن نوح سيرافى استاد نجاشى بر كتاب