و ذيل عنوان اصول اربعمأة، 117 اصل را نام برده است.[2]
پس از قرن چهارم كه دوره اوّل حديث شيعه به پايان مىرسد، تا قرن چهاردهم نيز كتب بسيارى تأليف شده است.
گرچه از آثار دوره اوّل، اطلاعاتى اندك در اختيار است، اما باب بحث و تحقيق در آن گشوده است و مىتواند فوائد علمى بسيار به همراه داشته باشد. شناختن آنها و حتى فهرست كردن عناوين آنها امرى لازم و ضرورى است؛ چنان كه معرفى و شناساندن كامل كتب دورههاى بعد- كه اينك در دسترس است- بايستهاى ديگر است.
واقعيتْ آن است كه اگر از چند و چون اين آثار و سير نگارش آنها و آنچه بر آنها در بستر زمان رفته، اطلاعى در دسترس نباشد، نمىتوان بهرهاى وافى و كامل از آنها برد.
عالمان سنّى در معرفى كتب حديثى خود، پيشتر از عالمان شيعى حركت كردهاند. تدوين آثارى چون قواعد التحديث، نوشته جمال الدين قاسمى- كه بحثى از آن به شناساندن كتب حديث اختصاص دارد- و نيز «دليل مؤلّفات الحديث الشريف المطبوعة»، نوشته محيى الدين عطيّه، گواه اين مدعاست.