اين شواهد، گواهى مىدهند كه آيين اسلام، به محو همه سنّتها توصيه نمىكند؛ بلكه آنچه را كه خير و صلاحى در پى دارد، و يا اين كه مفسدهاى به دنبال ندارد، مىپذيرد و جز آن را طرد مىكند كه مىتوان از اين نمونهها نام بُرد:
1. سنّتى كه نشانگر يك آيين باطل باشد. حرمت حمل و ساخت و نگهدارى صليب، از اين قبيل است.[5]
رسول خدا وقتى عَدىّ بن حاتم را ديد كه صليب به گردن دارد، فرمود: «اين بت را كنار بگذار».[6]
2. سنّتى كه ترويج خُرافه باشد. حليمه سعديه، وقتى در كودكىِ پيامبر صلى الله عليه و آله، خواست مهرهاى به بازوى رسول خدا ببندد، با اعتراض پيامبر صلى الله عليه و آله رو به رو شد.
رسول خدا فرمود: «خداوند، نگهدار ماست و از اين مهره، كارى ساخته نيست».[7]
3. سنّتى كه با احكام شرعْ ناسازگار باشد. پيامبر صلى الله عليه و آله با زينب، همسر زيد (پسر خوانده خود) ازدواج كرد تا نشان دهد اين سنّت جاهلى كه: «نمى توان با زنِ پسر خوانده ازدواج كرد»، غلط است.[8]