با جستجو در اخبار منسوب به ائمه عليهم السلام، به دست آورديم كه خداوند در هر يك از انسانهاى مكلّف، نيروى درك نفع و ضرر آنها را آفريده؛ گرچه اين نيرو در ميان آنها متفاوت است و كمترين آن، همان است كه انسان را مكلّف مىسازد... و اين نيرو قابل رشد و تكامل است به ميزان دانش و رفتار انسانها. هر قدر آدمى در علم و دانش تلاش كند، اين نيرو افزايش مىيابد.[2]
در احاديثى كه لفظ «عقل» را به كارگرفتهاند، معانى گونه گون ديده مىشود:
عن على عليه السلام: «العقل عقلان: عقل الطبع وعقل التجربة؛ وكلاهما يؤدّى إلى المنفعة».[3]
عقل، دوتاست: طبيعى و اكتسابى؛ و هر دو به سود و نفع، راه مىبرند.
برخى روايات، به عقل ذاتىِ طبيعى اشارت دارند كه نمونههايى از آنها را مىآوريم:
الف. برخى احاديث كه چگونگى آفرينش انسان را در برابر خلقت فرشتگان و بهايم، به تصوير مىكشد، انسان را تركيب شده از عقل و شهوت مىداند. هر كه عقلش را غالب بدارد، به مقام فرشتگان و برتر از آن نائل مىشود؛ و هر آن كه شهوت را غلبه دهد، در جرگه بهايم خواهد بود. از اين جمله است:
وفى العلل عن أبيه عن سعد بن عبداللَّه عن أحمد بن محمد بن عيسى عن على بن الحكم عن عبداللَّه بن سنان قال سألت أباعبداللَّه جعفر بن محمد بن الصادق عليه السلام فقلت الملائكة أفضل أم ابن آدم فقال: «قال أميرالمؤمنين على بن أبي طالب عليه السلام:
إنّ اللَّه ركّب في الملائكة عقلًا بلاشهوة وركّب في البهائم شهوة بلاعقل و ركّب فى ابن آدم كلتيهما؛ فمن غلب عقله شهوته فهو خير من الملائكة ومن غلب