از اين رو، نمىتوان رخصتهاى دينى را با فرهنگ غير دينى، اما به نام دين و با تشبّث به حديث، پر كرد.
بسيارى از سختگيرىها يا گاه احتياطها معلول همين تأثير فرهنگى است.
شهيد مطهرى، پوشيدن صورت را از عادات ايرانيان در دورهاى از تاريخ مىداند و معتقد است فقيهانى كه فتوا به وجوب پوشش صورت دادهاند، طبيعتا تحت تأثير اين عادت بودهاند:
در ايران و در بين يهود و مللى كه از فكر يهود پيروى مىكردند، حجاب به مراتب شديدتر از آنچه اسلام مىخواست، وجود داشت. در بين اين ملتها، وجه و كفّين هم پوشيده مىشد... اسلام، گرچه پوشانيدن وجه و كفّين را واجب نكرد، ولى تحريم هم نكرد؛ يعنى اسلام عليه پوشانيدن چهره قيام نكرد و باز گذاشتن را واجب ننمود و در نتيجه، ملتهاى غير عرب كه مسلمان شدند، از همان عادت و رسم ديرين خود تبعيت كردند.[2]
از اين دستاست فضاهاى فرهنگىو سياسىيى كه گهگاه و بهصورت دفعى در جوامع اسلامى رُخ مىنمايد و مسائلعلمى و برداشتهاى حديثى را تحت تأثير قرار مىدهد.
البته گرچه انسان نمىتواند خود را از ذهنيتها به طور كامل رها سازد و فرهنگ هر جامعهاى، جزئى از ذهنيت افراد آن است، ليكن براى اهل فضل و دانش، اين امكان هست كه نصوص دينى را خالى از ذهنيتها و فرهنگهاى حاكم، مطالعه كنند.
مطالعه دقيق فرهنگهاى ملّى و نيز شناخت اوضاع و احوال فرهنگى، سبب مىشود كه چنين تحميلى صورت نگيرد؛ چنان كه آشنايى با تاريخ فرهنگ مسلمين در دورههاى گذشته و نيز شناخت فرهنگ جاهليت پيش از اسلام، در مطالعه خالص نصوص دينى، بسى سودمند است.
[1]. بحار الأنوار، ج 93، ص 30 در اين باره، ر. ك: ده گفتار، شهيد مطهّرى، ص 89.