قصه مؤمن آل‌فرعون

قصه مؤمن آل‌فرعون

(سرگذشت يکى از مؤمنان به موسى (ع) از قوم فرعون)

يکى از قصه‌هاى قوم بنى‌اسرائيل، قصه «مؤمن آل‌فرعون» است که در قرآن کريم ضمن قصه حضرت موسى (ع) و فرعون ذکر شده است. در آيه 28 سوره غافر آمده است:((وَقَالَ رَجُلٌ مُّؤْمِنٌ مِّنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَكْتُمُ إِيمَانَهُ أَتَقْتُلُونَ رَجُلًا أَن يَقُولَ رَبِّيَ اللَّهُ وَقَدْ جَاءكُم بِالْبَيِّنَاتِ مِن رَّبِّكُمْ وَإِن يَكُ كَاذِبًا فَعَلَيْهِ كَذِبُهُ وَإِن يَكُ صَادِقًا يُصِبْكُم بَعْضُ الَّذِى يَعِدُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِى مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذَّابٌ) ؛ «و مردى مؤمن از آل‌فرعون که ايمانش را پنهان مى‌کرد گفت: آيا مى‌خواهيد مردى را به‌خاطر اين بکشيد که مى‌گويد پروردگار من خداوند است؟ و براى شما معجزاتى از سوى پروردگارتان آورده است و اگر دروغگو باشد، زيان دروغش بر او است و اگر راستگو باشد، بخشى از آن‌چه وعده مى‌دهد، به شما خواهد رسيد. بى‌گمان، خداوند گزافکار و دروغگو را هدايت نمى‌کند». )

از آيات قرآن همين قدر استفاده مى‌شود که او مردى از فرعونيان بود که به موسى (ع) ايمان آورد؛ اما ايمان خود را پنهان مى‌کرد. در دل به موسى (ع) عشق مى‌ورزيد و خود را موظف به دفاع از او مى‌ديد. او مردى هوشيار و دقيق و وقت‌شناس و از نظر منطق بسيار نيرومند و قوى بود که در لحظات حساس به يارى موسى (ع) شتافت….

در روايات اسلامى و سخنان مفسران توضيحات بيشترى درباره او آمده است؛ از جمله اين که او پسرعمو يا پسرخاله فرعون بود…. بعضى ديگر او را يکى از پيامبران خدا به نام حزبيل يا حزقيل مى‌دانند. همچنين گفته شده او سرپرست خزائن و گنجينه‌هاى فرعون بوده است.