responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : فرهنگ عقايد و مذاهب اسلامى المؤلف : سبحانی، علیرضا    الجزء : 1  صفحة : 277

مجتهد و مستنبط بود، يا او جز يك محدث، شأن و مقامى نداشته و در قسمتى از مسائل كه از او سئوال ميكردند، متن حديث را پاسخ ميداده است، بنابر اين، او از نظر استنباط، در پايه «ابو حنيفه» و «شافعى» نبوده كه بر اثر ملكه اجتهاد بتواند فروعى را از اصول، استخراج كند.

اين حقيقت را ميتوان از سخنان «خطيب»، در «تاريخ بغداد» و «ذهبى»، در «سير اعلام النبلاء»، به دست آورد. «خطيب»، در تاريخ خود از كسى نقل ميكند كه وى گفت:

«من نزد «احمد» بودم، مردى از حلال و حرام پرسيد، وى پاسخ داد:

خدا از تو بگذرد، از كسى ديگر بپرس. سائل بار ديگر گفت: من پاسخ تو را ميخواهم.

او در جواب گفت: از ديگرى بپرس، از فقهاء بپرس، از ابو ثور بپرس[1].

اين بخش از تاريخ، ميرساند كه «احمد»، از فتوا دادن و بيان كردن حلال و حرام، خوددارى ميكرد و اگر ضرورتى ايجاب ميكرد، فقط در مواردى كه نص روشنى در موضوع بود، فتوا ميداد.

از بيان گسترده «ذهبى»، استفاده ميشود كه «احمد»، با فقه مدوّنى از جهان نرفت، بلكه «ابو بكر خلال» كه شاگرد برخى از شاگردان «احمد» بود، اقوال و فتاواى «احمد» را جمع آورى كرد و در تشخيص فتواى او، به سخنان وى درباره اسناد و روايات صحيح مراجعه كرد و سرانجام توانست نظر او را در مسأله، به دست بياورد و در اين راه به نقاط گوناگونى سفر و با صد تن از ياران «احمد»، ملاقات كرد و در اين مورد، از اصحاب «احمد» و ياران اصحاب وى، چيزهايى را گرفت و همه را مرتب و مبوّب كرد، آنگاه كتابهايى به نام كتاب علم، كتاب علل، و كتاب سنت،


[1] «تاريخ بغداد»، ج 2، ص 66.

اسم الکتاب : فرهنگ عقايد و مذاهب اسلامى المؤلف : سبحانی، علیرضا    الجزء : 1  صفحة : 277
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست