محمد بن اسحاق، نويسنده سيره نبوى، به خاطر انكار قدر تعزير شد[2].
اكنون نيز، مسأله قضاء و قدر، به همين معنى، جزء عقائد اهل حديث و سلفيها و حنابله، است و به هر قيمتى شده، از آن دفاع ميكنند. ولى اخيراً كه روشنفكرانى با پيامدهاى بد آن آشنا شدهاند، تلاش ميكنند، مسأله قضاء و قدر را به گونهاى اصلاح كنند، ليكن هرگز اعتقاد به قدر كه سلب كننده هر نوع اختيار و آزادى بشر باشد، قابل توجيه با اصول عقلى و شرعى نيست.
احاديثى پيرامون قضاء و قدر
ترويج از مسأله قضاء و قدر و فشار دستگاه اموى براى اعتقاد به آن، سبب شد كه احاديثى در اين زمينه مطابق همان انديشه اموى (نه انديشه قرآنى)، جعل و پخش شود، در حاليكه مضمون اين احاديث با اصول اسلام سازگار نيست. ما در اينجا به نقل اندكى از اين احاديث اكتفاء ميورزيم:
وهب بن عبداللّه، از پيامبر نقل ميكند كه آن حضرت به خدا سوگند خورد و گفت:
«إن احدكم ليعمل بعمل اهل الجنة حتى ما يكون بينه و بينها الاّ ذراع فيسبق عليه الكتاب فيعمل بعمل اهل النار، فيدخلها و إن احدكم ليعمل بعمل اهل النار، حتى ما يكون بينه و بينها الاّ ذراع فيسبق عليه الكتاب فيعمل بعمل اهل الجنة، فيدخلها»[3].
[1] طبقات ابن سعد، ج 7، ص 167، طبع بيروت. [2] تهذيب التهذيب، ج 9، ص 38. [3] صحيح مسلم، ج 8، ص 44، كتاب قدر.
اسم الکتاب : فرهنگ عقايد و مذاهب اسلامى المؤلف : سبحانی، علیرضا الجزء : 1 صفحة : 251