اسم الکتاب : فرهنگ عقايد و مذاهب اسلامى المؤلف : سبحانی، علیرضا الجزء : 1 صفحة : 216
كرد و گفت:
«آيا در اين مجلس از غير بنى اميه كسى هست؟ گفتند: نه. آنگاه به همگان گفت: اى فرزندان بنى اميه ـ گوى حكومت را به يكديگر پاس بدهيد و كاملاً آن را حفاظت كنيد; سوگند به كسى كه ابو سفيان به او سوگند ياد ميكند، نه عذابى هست و نه بهشتى، نه آتشى و نه رستاخيزى»[1].
در دوران حكومت عثمان، روزى ابو سفيان از كنار قبر حضرت حمزه «سيّد الشهداء»، ميگذشت، وى خطاب به قبر حمزه، گفت:
«ذق عقق، انّ الملك الذى كنّا نتنازع عليه اصبح اليوم بيد صبياننا»[2].
«اى فرزند نا فرمان، بچش، فرمانروايى و حكومتى كه ما بر سر آن با هم ميجنگيديم، امروز به دست بچههاى ما افتاده است».
اين جملهها، حاكى از كفر و ارتداد گوينده آن است و شايد وى از روز نخست نيز، يك لحظه ايمان نياورده بود. زشتكاريها و زشتگوييها، منحصر به نامبرده نيست و علاقهمندان ميتوانند در اين زمينه به كتابهاى تاريخ و رجال مراجعه كنند و از بيدادگريهاى گروهى از صحابه كه قلم از نوشتن آنها شرم دارد، آگاه شوند. مانند:
1ـ خالد بن وليد، «مالك بن نويره» را كشت و با همسر او كه در عده بود ازدواج كرد[3].
2ـ بسر بن ارطاة، به فرمان معاويه، حمام خونى در حجاز و يمن به راه
[1] شرح ابن ابى الحديد، ج 9، ص 53. به نقل از كتاب «السقيفه»، نگارش جوهرى. [2] قاموس الرجال، ج 10، ص 289. به نقل از شرح ابن ابى الحديد. [3] تاريخ كامل، ج 2، ص 358.
اسم الکتاب : فرهنگ عقايد و مذاهب اسلامى المؤلف : سبحانی، علیرضا الجزء : 1 صفحة : 216