اين روايت، دليل بر جواز قتل جاسوس كافر حربى است، زيرا انگيزۀ گرفتن و كشتن او، آگاهى وى بر ضعف مسلمانان و تلاش براى انتقال اين اخبار به يارانش براى آسيب رساندن به مسلمانان بود. از اين رو، در برخى از نقلهاى اين روايت، اين گفتۀ رسول خدا (ص) به چشم مىخورد: «او را بجوييد و بكشيد.» [1]
بلكه رسول خدا (ص) با دادن همۀ غنايم مقتول به قاتل، به كشتن جاسوس حربى ترغيب كرد. اين موضوع بر خطر اين گونه جاسوسان براى مسلمانان از سويى و جواز قتلشان از سوى ديگر دلالت دارد. مادامى كه جاسوسى حربى بدون پناهندگى يا پيمان، وارد قلمرو مسلمانانگردد، حكماو حكم حربيىاست كه در سرزمين خودمانبر او دست يابيم؛ از اين رو، امام ميان قتل، برده گرفتن، آزادسازى، و سربها گرفتن از او مخيّر است.
اما «هادويان» در صورتى بهقتل جاسوس كافر حربى و شورشى اعتقاد دارند كه كسى را كشته و يا مباشر قتل بوده باشد و جنگ برپا باشد. در غير اين صورت حبس مىشود، زيرا بر اين باورند كه اگر قتلى نكرده و ياسبب قتل مسلمانى نشده باشد، به منزلۀ اسير حربى است كه امام دربارۀ قتل، بنده گرفتن، آزادسازى و يا سربها گرفتن از او مخيّر است. [2]
ج-رأى برگزيده: بهتر اين است كه امر جاسوس كافر حربى به امام واگذار شود. اگر مصلحت مسلمانان را در قتل ديد، او را بكشد و گرنه هر طور كه مصلحت دولت اسلام باشد رفتار كند.
[1] -ابو داوود، سنن، حديث شمارۀ 2653، ج 3، ص 48.
[2] -ر. ك: تكملة المجموع شرح المهذب، المكتبة السلفيه، مدينه المنورة،192، ج 19، ص 343؛ احمد شبلى، الجهاد و النظم، ص 115 به بعد.