از ابوجعفر منصور روايت شده است كه به يارانش مىگفت: چقدر من نيازمندم كه بر در خانهام چهار نفر باشند كه از آنها پاكدامنتر نباشد، از جملۀ آنها صاحب شرطهاى است كه خبر اين كمك كاران را به درستى به من گزارش دهد. [1]
در كتاب الخراج ابو يوسف چنين آمده است:
اين از مواردى است كه شايسته است آن را پى بگيرى و دستور دهى كه افراد مورد اعتماد و عادل از ساكنان هر شهر و ديارى را انتخاب كنند، آنگاه كار «بريد» و جاسوسى را به او بسپارى و سزاوار است كه اخبار، جز از فرد مورد اعتماد و عادل، پذيرفته نشود و از بيتالمال بر ايشان مستمرى تعيين شود و به آنان هديه بدهى تا اينكه چيزى از اخبار رعيّت و واليان را از تو پنهان نكنند و در گزارشهايى كه به تو مىدهند، چيزى اضافه نكنند و هر كس جز اين كرد، تنبيه كن و تا آنگاه كه مسؤولان بريدو اخبار نواحى از افراد ثقه و عادل نباشند، شايسته نيست گزارش آنها دربارۀ قاضى يا والى پذيرفته شود. صاحب بريد، براى احتياط بر قاضى، والى و ديگران گمارده مىشود، پس آنگاه كه عادل نباشد، روا نيست به گزارش او ترتيب اثر داد و يا آن را پذيرفت. [2]
امام غزالى-رحمه الله-گفته است: اگر به وسيلۀ هر يك از عوامل شناخت، شناخت حاصل گرديد، عمل به مقتضاى آن جايز است. [3]
[1] -طبرى، تاريخ، حوادث سال 144؛ معراوى، شريعة الحرب فى الاسلام، ص 331-334.
[2] -ابو يوسف، الخراج، ص 186.
[3] -غزالى، احياء علوم الدين، به قلم دكتر بدوى طبانه، ج 2، ص 321.