پيش از واقعۀ حنين رسول خدا (ص) عبدالله بن حَدرَد اسلمى اسدى را فرستاد و به او فرمان داد، وارد صفوف دشمن گرديده ميان آنها بماند و اخبارشان را براى او بياورد. عبدالله ميان دشمن رفت و از آمادگى و يكدلى آنان بر جنگ اطّلاع يافت. آن گاه نزد پيامبر (ص) بازگشت و حضرت را آگاه كرد. [1]
دليل سيزدهم
رسول خدا (ص) در مكّه جاسوسانى داشت كه اخبار آن جا را برايش مىآوردند، از آن جمله عمويش عباس بن عبدالمطلب و بِشر بن سفيان عَتْكى [2]بودند. اهتمام رسول خدا (ص) براى فرستادن جاسوس و طلايه در طى جنگهايش، دليل بر مشروعيت اعزام جاسوس و طلايه اطّلاعاتى به منظور كسب اخبار و آگاهى بر اسرار دشمن است. همچنين دلالت دارد بر اين كه نيروهاى اطّلاعاتى بايد از ميان افراد با تقوا، امين و صميمى انتخاب شوند.
شاخۀ سوم-دلايلى از آثار صحابيان و ديگر فرماندهان اسلامى
فرماندهان اسلامى با توجّه به اختلاف مراتبشان، به گرد آورى اخبار مربوط به زمين و واحدهاى نظامى دشمن اهتمام فراوان مىورزيدند. مرزبان، مسؤول درجۀ اوّل گردآورى اخبار بود. بسيار اتّفاق مىافتاد كه شخص فرمانده به گردآورى اخبار يا بازجويى اسيران و اجراى عمليات ارزيابى اخبار و تأييد آنها مبادرت مىورزيد. سپس آن اخبار را در كوتاهترين زمان ممكن انتقال مىداد. ديگر فرماندهان نيز به نوبۀ خود با يكديگر به تبادل اخبار پرداخته خلاصۀ آنها را براى خليفه مىفرستادند. پس از گرد آمدن اخبار منابع گوناگون، خليفه امكان مىيافت كه تصميم مناسب را اتخاذ كند و در قالب فرمان به فرماندهان ابلاغ نمايد. چنانچه اخبار موجود نزد خليفه يا فرمانده، كم يا
[1] -ر. ك: محمد المعراوى، شريعة الحرب فى الاسلام، ص 327؛ محمود ابوليل، اسس العلاقات، ص 352؛ زحيلى، العلاقات الدوليه، ص 61.
[2]- ر. ك: احمد شلبى، الجهاد و النظم، ص 88؛ محمود ابوليل، اسس العلاقات، ص 351.