اسم الکتاب : تعليم و تربيت در اسلام المؤلف : الهامى نيا، على اصغر الجزء : 1 صفحة : 60
بطورى كه ذرّهاى از بدن سابق ما در بدن
امروزمان وجود ندارد؟ ولى من، همان هستم كه بودم و تو همان هستى كه بودى».[1] و اين در صورتى است كه با وجود
تعويض و تبديل سلولهاى مغز و حافظه، روح، هيچ تغييرى نمىيابد و تنها در حال تكامل
(و يا سقوط) است و انسان تمام اندوختهها و خاطرات خود، از زمان كودكى تا كنون را
حفظ كرده است.
ب- ارتباط جسم و روح
بدون ترديد، ميان جسم و جان انسان، ارتباط ويژهاى برقرار است كه
مىتوان آن را شديدترين نوع علاقه و وابستگى ناميد. اين ارتباط از مراحل اوليه رشد
جنين آغاز و تا آخرين لحظه حيات آدمى ادامه دارد و در صورت گسستگى، زندگى به
مخاطره مىافتد.
ج- تأثير متقابل
جسم و روح از دو مقوله متفاوت و دو جنس متضادّند. يعنى يكى از عالم
مادّه و ديگرى از عالممعنى و ملكوت است و با اينكه هيچ سنخيتى با هم ندارند، مدت
زيادى را با يكديگر زندگى مىكنند و هر يك در ديگرى اثر مىگذارند و اين، از
شگفتيهاى آفرينش است.
روح انسان در غم و شادى، سعادت و شقاوت، راحتى و سختى، خوشى و ناخوشى
و حالات ديگر جسم، تأثير مستقيم دارد، همان گونه كه رفتار انسان در صعود و سقوط و
بيمارى و سلامت روح، اثر مىگذارد. قرآن مجيد پيرامون اينكه رفتار انسان تجلّى گاه
ويژگيهاى روحى و روانى اوست، مىفرمايد:
«آيه كريمه، عمل انسان را مترتب بر شاكله او دانسته، به اين معنى كه
عمل، هر چه باشد، مناسب با اخلاق آدمى است، چنان كه در فارسى گفتهاند: «از كوزه
همان برون تراود كه