اسم الکتاب : تعليم و تربيت در اسلام المؤلف : الهامى نيا، على اصغر الجزء : 1 صفحة : 43
در واقع مىتوان گفت: تربيت انسان بايد به
سمت اين هدف باشد كه شناختى واقعى از خود و خداى خود به او داده وى را به اين درجه
از آگاهى برساند كه بداند راه بندگى و قرب به پروردگار عالم از دنيا مىگذرد و آن
هم داراى اجزايى است با روابط ويژه. در اين رابطه، مربّى وظيفه دارد كه اين اجزا و
روابط ويژه ميان آنها (طبيعت و انسانهاى اطراف ما) را براى متربى شناسانده و او را
در رسيدن به قرب پروردگار كه همان هدف غايى خلقت مىباشد، يارى كند.
بنابراين، نقش اين آگاهيها (شناخت خدا، انسان، جامعه و طبيعت) چون
پلههاى نردبانى است كه براى بالا رفتن به كار مىرود. در حقيقت نسبت اين آگاهيها
با هدف غايى، نسبت مقدمه با ذىالمقدمه مىباشد؛ به همين جهت، اين آگاهيها را در
تعليم و تربيت اسلامى به عنوان اهداف كلى و زمينهساز[1]
مىشناسيم كه به اختصار پيرامون هر كدام توضيحاتى ارائه مىشود.
1- شناخت خدا
شناخت و ايمان به خداوند نقطه آغاز ايمان مذهبى است. در حقيقت تمامى
آثار اعتقاد مذهبى، نتيجه ايمان به خداوند عالم است و چون بعثت انبيا :
از سوى خداوند متعال براى تربيت انسان بوده است[2]،
مىتوان نتيجه گرفت كه تمامى آثار مذهب در حقيقت نوعى اثر تربيتى است و به دست
آمدن اين آثار بدون شناخت خداوند متعال و اعتقاد به آن وجود مقدّس ممكن نيست. اين
شناخت آثارى را به دنبال دارد كه به مواردى از آن اشاره مىكنيم:
الف- نشاط و اطمينان قلب:
شناخت و اعتقاد به آفريدگار قادر، عليم، غفور، جبار ...
از انسان موجودى مسؤول مىسازد، كه در عين رعايت حدود مقررات شرع
هرگز يأس و افسردگى بر او عارض نمىشود و حركت هدفدار خود را به سوى مقصدى حكيمانه
و
[1] - هر چند از مجموع سه نوع آگاهى فوق( خدا، انسان،
طبيعت) نيز شناخت انسان و طبيعت وسيلهاى براى شناخت خدا است وهر سه در يك سطح
نيستند.
[2] - اسلام براى تهذيب انسان آمدهاست، براى انسان
سازى آمده است. همه مكتبهاى توحيدى براى انسان سازى آمده است( درجستجوى راه از
كلام امام، فرهنگ تعليم و تربيت، ص 300).
اسم الکتاب : تعليم و تربيت در اسلام المؤلف : الهامى نيا، على اصغر الجزء : 1 صفحة : 43