سه چيز از حقوق فرزند به گردن پدر است: نام نيكو برايش انتخاب كند،
نوشتن بدو آموزد و هنگام بلوغ، برايش همسر بگيرد.
رسول خدا 6 حتى از پدرانى كه در امر تعليم كودكان خويش، سستى ورزند
يا مانع تراشى كنند، بيزارى جسته است:
روزى آن حضرت به عدهاى كودك نگريست و فرمود: واى به فرزندان
آخرالزمان، از دست پدرانشان! پرسيدند: از دست پدران مشرك آنها؟ فرمود: نه، از دست
پدران مؤمنشان كه چيزى از واجبات را به آنها يادنمىدهند و اگر خود آن كودكان هم
بخواهند چيزى بياموزند پدرانشان مانع مىشوند و از اينكه بهره كمى از مال دنيا را
كسب كنند، خشنودند. من از چنين پدرانى بيزار و آنها نيز از من بيگانهاند![2]
* نقش مدرسه
نقشپذيرى دانشآموز از محيط آموزشى- از كودكستان گرفته تا دانشگاه-
امرى بديهى است كه نيازى به استدلال ندارد، امّا كميّت و كيفيّت تأثير محيط مدرسه
بر «متربّى» بايد از ابعاد گوناگون مورد بحث قرار گيرد كه از گنجايش اين دروس خارج
است. آنچه طرحش در اينجا ضرورت دارد، دورنمايى از نقش همشاگردان و مربّيان- يعنى
دو ركن اصلى مدرسه- است كه آن را به اختصار بيان مىكنيم:
1)- همشاگرديها: همكلاسيها نخستين گام در
تكوين شخصيت علمى- تربيتى فرد برمىدارند و بطور مستقيم در او تأثير مىگذارند و
اخلاق، رفتار و گفتار، طرز تفكر و عقايدشان و ... به دانشآموز و دانشجو، رنگ
مىدهد.
از اين رو، ضرورت دارد كه «فراگيران» يا اولياى آنها از ناحيه
همكلاسيها مطمئن باشند كه از يكسو گرفتار رذايل اخلاقى، انحرافات فكرى، عقدههاى
روانى و ... نباشند و از سوى ديگر، شايستگيهاى لازم فكرى و اخلاقى را داشته باشند
تا در روند تكميل شخصيت كودك، اثر مثبت بگذارند.