برخى از مفسران در شأن نزول اين آيه آوردهاند: هنگامى كه پيامبر(ص) براى جنگ تبوك بسيج عمومى داد، منافقى به نام «جدّ بن قيس» كه رئيس طايفۀ بنى سلمه بود، خدمت آن حضرت رسيد و عرض كرد: اجازه بده من در اين جنگ شركت نكنم، چون علاقۀ شديدى به جنس مخالف دارم، مىترسم اگر چشمم به دختران رومى بيفتد، مفتون آنها شوم و به گناه بيفتم! [1]
چنان كه برخى از شيعيان نيز با توجيه ابلهانۀ «تقيّه» از يارى امامان(ع) طفره مىرفتند. امام صادق(ع) خطاب به چنين كسانى مىفرمايد:
اگر به يارى ما فراخوانده شويد، حتماً خواهيد گفت: ما چنين نخواهيم كرد، ما تقيّه مىكنيم! وتقيه از پدران و مادرانتان، براى شما عزيزتر است!
د. توجيه آدمكشى
هارونالرشيد - خليفۀ جبّار عباسى - نيز وقتى به مدينه رفت و تصميم گرفت امام موسى بن جعفر(ع) را دستگير، زندانى و به قتل برساند، بر سر قبر رسول خدا(ص) ايستاد و با كمال بىشرمى اظهار داشت كه براى حفظ امنيت كشور و آرامش عمومى با فرزند او چنين مىكند! [3]
[1] . با استفاده از تفسير نمونه، ج 7، ص 437.
[2] . وسائل الشيعه، ج 11، ص 483.
[3] . بحارالانوار، ج 48، ص 221.