دروغ نگويد و رفت. هنگامى كه خواست زنا كند، با خود انديشيد كه اگر پيامبر از من بپرسد چه كردهاى؟ يا بايد راست بگويم و در اين صورت حدّ زنا بر من جارى خواهد شد يا بايد انكار كنم و دروغ بگويم و اين خلاف پيمانى است كه با پيامبر(ص) بستهام. از اين رو از انجام اين گناه منصرف شد. ديگر اعمال زشت را نيز با همين انديشه ترك كرد و وقتى خدمت پيامبر خدا(ص) رسيد، عرض كرد: شما با يك دستور همۀ راههاى خلاف را به روى من بستيد و من ناچار شدم همۀ آن گناهان را ترك كنم. [1]
توريه و رهايى از دروغ
گاهى شخص در شرايطى قرار مىگيرد كه اگر راست بگويد، مفسدهاى به وجود مىآيد و زيانى متوجّه او يا ديگرى مىشود و اگر دروغ بگويد فعل حرامى را مرتكب شده كه او را مستوجب عذاب الهى مىسازد.
افراد اطّلاعاتى بيش از افراد عادى در چنين شرايطى واقع مىشوند و ناگزيرند همواره بين دو محذور يكى را برگزينند. بهعنوان مثال، يكى از عوامل دشمن يا فرد ناشناسى كه نبايد به هويّت آنها آگاه شود، نام آنها را مىپرسد، از شغل آنها سؤال مىكند، نشانى منزل يا محل كارشان را جويا مىشود و... روشن است كه در چنين شرايطى راست گفتن كمال سادگى است و چه بسا براى يك عنصر اطّلاعاتى خطاى بزرگ و
[1] . شرح نهجالبلاغه ابن ابى الحديد، ج 6 ، ص 357، بيروت.