تداوم و سلامت زندگى نوع بشر بستگى به وجود غرايزى دارد كه خداوند حكيم در وجود او به وديعه گذاشته است. از اين رو، هر كدام از اين غرايز در جاى خود، از اهميت ويژهاى برخوردار است. به عنوان مثال، خوددوستى موجب مىشود كه انسان خود را از قرار گرفتن در معرض خطرات گوناگون حفظ كند، تمايل به خوردن و خوابيدن سبب تجديد قوا و بازيافتن انرژى لازم براى ادامۀ حيات او مىشود، جاذبۀ جنسى و علاقه به فرزند نيز باعث احساس آرامش روانى، دلبستگى به زندگى خانوادگى و مهمتر از اينها، بقا و تداوم نسل او مىشود.
غريزۀ جنسى از ديدگاه مكتبهاى بشرى
غريزۀ جنسى و لذّت شهوانى يكى از نيرومندترين تمايلاتى است كه بر اساس مشيّت حكيمانه الهى در بشر قرار داده شده و پاسخگويى به اين غريزه و چگونگى ارضاى آن، يكى از مسائل مهمّى است كه از ديرباز، افكار و اذهان انديشمندان را به خود معطوف داشته است؛