آن حضرت در مقام نصيحت به عثمان بن حنيف، استاندار بصره، خود را چنين توصيف مىكند:
آگاه باشيد كه امام شما از دنياى خود به دو جامۀ كهنه و از خوراك آن به دو قرص نان اكتفاكرده است... به خدا قسم از دنياتان زرى بر هم نگذاشتهام و از غنيمت آن چيزى نيندوختهام و براى تعويض كهنه لباسى كه بر تن دارم، جامۀ ديگرى مهيّا نكردهام... حال آنكه اگر مىخواستم راه به عسل مصفّا و مغز گندم و بافتۀ ابريشم آسان مىبردم. امّا چه دور است كه هوا بر من غالب آيد و حرص مرا به گزينش غذاهاى گوناگون وادارد... . [1]
انسان عاقل و دورانديش با اندك تأملى درمىيابد كه دلبستگى به زخارف دنيا و تعلقات مادى، سدّ بزرگى در راه كمال آدمى است و آرزوى دستيابى به آنها خطرى است بزرگ كه سعادت آنان را تهديد مىكند.
رشوه در پوشش هديه
اكثر كارگزاران نظامهاى حكومتى بويژه عناصر اطّلاعاتى همواره در معرض خطر لغزشهاى مالى قرار دارند. غريزۀ حبّ مال از درون و جاذبۀ نيرومند ثروت از بيرون، مدام آنان را وسوسه مىكند كه از هر فرصتى براى افزودن اندوختههاى مالى خويش بهره گيرند.