بعلاوه، بحث از اصول اعتقادى هيچ گاه كهنه نمىشود چون مسأله روز هر انسانى در هر عصر و زمانى است، و بايد پيرامون آن بحث و تحقيق لازم صورت گيرد تا از هر گونه ابهامى بدور باشد. پيامبر اكرم (ص) از نخستين روزهاى دعوت خويش (حتى در جلسه نخستين آن) تا آخرين لحظههاى حيات شريف و عمر افتخارآميز خود بر تعيين امام بعد از خود، تصريح و تاكيد ورزيده بود.
اصولًا بايد عقايد و باورهاى دينى افراد جامعه، عقايد درست و مطابق با واقع باشد؛ انحراف از راه حق در فهم اصول مهم اعتقادى در هر زمان اشتباه است. بويژه عقايدى كه در جهانبينى انسان و در رفتار و اعمال او تأثير اساسى دارد. اعتقاد به امامت از اين گونه عقايد است كه در فهم حقايق جهان و روش زندگى و پس از مرگ انسان نقش مهمى دارد.
بنابراين ضرورت دارد كه اصل امامت بطور استدلالى و منطقى و بدور از هر گونه جنجالآفرينى و تنشآورى، مطرح و ضرورت اعتقادى بودن آن براى همگان، بويژه براى نسل جوان روشن و اثبات گردد.
جنبه تعيين رهبرى
جامعه اسلامى پس از پيامبر تا امروز و پس از اين نمىتواند بدون وجود رهبرى شايسته اداره شود و اين مسأله صرفاً جنبه تاريخى و يا اعتقادى ندارد بلكه مسأله سياسى هر عصرى است؛ آيا مىتوان هر كسى را به رهبرى جامعه اسلامى برگزيد و آيا هر كسى مىتواند متصدى رهبرى جامعه اسلامى شود؟ اينجاست كه طرح مسأله امامت به عنوان يك مبناى اصولى سياسى براى جامعه اسلامى در هر زمان ضرورت مىيابد.
در اين راستا شيعه معتقد است كه با طرح مسأله امامت، سيستم رهبرى در جامعه اسلامى را ارائه مىدهد و اختصاص به دوره صدر اسلام و پس از رحلت پيامبر ندارد. در برابر آن، در تفكر اعتقادى اهل سنت چنين پيشبينى و طرحى وجود ندارد و رهبرى امت اسلامى مسألهاى مبهم و بلاتكليف است، احياناً ديدگاههايى وجود دارد مبنى بر اين كه هر كس به هر طريق، رهبرى سياسى را به دست گرفت، او امام و رهبر مسلمانان