اسم الکتاب : با كاروان حسينى(ج2) المؤلف : طبسی، محمد جعفر الجزء : 1 صفحة : 15
پرسيدم كه چگونه مردم در حالى كه نسبت به فضيلت، پيشينه و نسبت وى با رسول خدا صلى الله عليه و آله آگاهى داشتند به ديگران گرايش پيدا كردند؟ حضرت فرمود: مردم از آن رو با وجود آگاهى به برترى آن حضرت به ديگران گرويدند كه شمار بسيارى از پدران، نياكان، برادران، عموها، دايىها و خويشاوندانشان را كه با خدا و رسول او مخالف بودند به قتل رسانده بود. به همين دليل كينه او را به دل داشتند و از فرمانروايى او بيزار بودند. حال آن كه از ديگران چنين چيزى را به دل نداشتند؛ چرا كه اينان مانند آن حضرت در ركاب رسول خدا جهاد نكرده بودند. اين بود دليل روى گردان شدن مردم از او و گرويدن به ديگران. «1» گردانندگان سقيفه و حاميانشان، براى شعلهور ساختن كينه قريش نسبت به على عليه السلام و تحكيم بخشيدن به دشمنى عليه آن حضرت، پيوسته از يك روش تبليغاتى آزموده شده استفاده مىكردند. براى مثال روزى عمر بن خطاب رو به سعيد بن عاص كرد و گفت: «تصور مىكنم كه از من چيزى در دل دارى، آيا مىپندارى كه پدرت را من كشتهام؟ به خدا سوگند دوست داشتم كه قاتلش باشم! و اگر او را كشته بودم از قتل يك كافر پوزش نمىخواستم؛ ولى در روز بدر بر او گذشتم و ديدم كه چونان گاوى شاخدار در جست و جوى جنگ است و دهانش چونان دهان وزغ «2» كف كرده است. چنين كه ديدم ترسيدم و از او كناره گرفتم؛ و او به من گفت: اى پسر خطّاب كجا؟ ولى على در برابر او ايستاد و بر او چيره شد و به خدا سوگند هنوز از جايم تكان نخورده بودم كه او را كشت. «3» در اين حال على عليه السلام كه در مجلس حاضر بود فرمود: بارپروردگارا بر ما ببخشاى! شرك و آنچه در آن بود از ميان رفت و اسلام گذشتهها را پاك كرد. چرا مردم را عليه من تحريك مىكنى؟ «4»
اسم الکتاب : با كاروان حسينى(ج2) المؤلف : طبسی، محمد جعفر الجزء : 1 صفحة : 15