گاهى كه ما سعى مىكرديم با كاريكاتور، رزمندهها را بخندانيم، دشمن را كوچك، ضعيف و زبون نشان مىداديم و با استفاده از زبان كاريكاتور، با دشمن به شوخى مىپرداختيم. همين [موضوع]رزمندهها را مىخنداند، به آنها روحيه مىداد و آنان را از نظر روحى بر دشمن مسلط مىكرد. [1]
آقاى كاظم چليپا، طراح و نقاش دفاع مقدّس، مىگويد:
ما بعد از پيروزى انقلاب و شروع جنگ دو مسأله اساسى داشتيم؛ ثبت تاريخ موضوع و ايجاد انگيزه و روحيۀ مقاومت در مردم. حضور هنرمندان در مناطق جنگى و ارتباط آنها با رزمندگان، و آشناييشان با مسائلى چون واقعۀ عاشورا و باورهاى مذهبىِ مردم، آنها را در ثبت تاريخى دفاع مقدّس و ايجاد انگيزه براى دفاع مقدّس توانا ساخت.
او زمان جنگ را زمان انتخاب و عمل مىداند. زمان بهسرعت مىگذشت و هنرمند وقت انديشيدن نداشت؛ او بايد كار مىكرد. آقاى چليپا در بارۀ تأثير آثار خود مىگويد:
به ياد دارم روزى تعدادى از رزمندگان به من گفتند كه هنگامى كه براى استراحت از جبهه [به شهر]برمىگشتيم، با ديدن يكى از تابلوهاى شما (مرزبانهاى دشت شقايق) دوباره به منطقه بازگشتيم! [2]
آقاى ناصر پلنگى از تأثير آثار تجسمى در بسيارى از انقلابهاى معاصر سخن مىگويد و اشاره مىكند كه بيان ارزشها، پيام فداكارىها و رشادتها، پيام رنجهاى مردم و خيلى از مقولات عاطفى كه در زمان جنگ لازم بود تا ملتى را براى دفاع از خودش بسيج كند، در آثار تجسمى هنرمندان انقلاب منعكس مىشد. وى با ياد كردن از نقاشىهاى ديوارى مسجد خرمشهر كه در