اسم الکتاب : عوامل معنوی و فرهنگی دفاع مقدس (ج2) المؤلف : سنگری، محمدرضا الجزء : 1 صفحة : 39
سردار سليمانى خاطرهاى در بارۀ سردار شهيد حسين يوسفاللهى، از فرماندهان لشكر 41 ثاراللّه، نقل كرده است كه به خوبى اهتمام رزمندگان به نماز را نشان مىدهد:
همينكه وارد شيار شديم، من يكدفعه ديدم تمام بچّهها افتادند روى زمين. فكر كردم حتماً به گشتىهاى عراقى برخوردهايم. همينطور كه به اطرافم نگاه مىكردم خواستم من هم خودم را روى زمين بيندازم، امّا ديدم نه، مثل اين كه بچّهها خيز نرفتهاند، بلكه در حال سجده هستند. گويا سجدۀ شكر بود. بعد هم همگى بلند شدند و دو ركعت نماز خواندند. خيلى تعجّب كرده بودم. حسين را كنارى كشيدم و گفتم: چهكار مىكنيد؟ گفت: بچّهها دارند سجدۀ شكر بهجا مىآورند. اين روش هر شب ما است. گفتم: خب چرا اينجا؟ صبر مىكرديد تا به خط خودمان برسيم بعد. گفت: نه ما هر شبى كه وارد معبر مىشويم، موقع برگشت همانجا پشت ميدان مين دشمن يك سجدۀ شكر و دو ركعت نماز بهجا مىآوريم و بعد برمىگرديم عقب. اين يك نمونه از حال و هواى بچّههاى اطلاعات بود؛ حال و هوايى كه بيشتر به بركت وجود حسين ايجاد شده بود. [1]
يكى از خواهران پرستار خاطرهاى از يك رزمندۀ مجروح بازگو كرده است كه خود گوياى همهچيز در بارۀ رزمندگان و نماز است:
منصور هوشمند هم از بچّههايى بود كه از بهشت برگشته بود، چون بوى بهشت مىداد. . . منصور نه دست داشت نه پا. انفجار مين او را به اين روز درآورده بود. . . منصور وقتى بههوش آمد، اولين حرفى كه زد [دربارۀ] مُهرى بود كه براى نماز خواندن مىخواست. هنگامى هم كه فهميد دست ندارد، از ما خواست مُهر راروى پيشانىاش بگذاريم تا در مقابل اينهمه نعمتى كه خدا به او داده، سجده كند! [2]
[1] نماز، ولايت، والدين، به كوشش مرتضى سرهنگى، ص 55.
[2] بالين نور، سيد امير معصومى، ص 98.
اسم الکتاب : عوامل معنوی و فرهنگی دفاع مقدس (ج2) المؤلف : سنگری، محمدرضا الجزء : 1 صفحة : 39