«تَحْسِبُونَهُما مِنْ بَعْدِ الصَّلوةِ» «1» آن دورا بعد از نماز نگه مىداريد (حبس مىكنيد). در قرآن لغات ديگرى آمده است كه طبق نظر عدهاى از مفسران «2» مصاديق آن مىباشد، از جمله: لفظ «وَقْف» «3» چهارمورد، ولفظ «امسِكْ» «4» وكلمه «حصر» «5»، «يُنْفَوْا» «6»، «يُثْبِتْ» «7» است. در احاديث وروايات متعددى مربوط به احكام زندان وزندانى، كلمات حبس وسجن وغيره آمده است كه در آينده بحث خواهيم كرد. زندان درعهدين در كتاب قاموس آمده است: «زندان محلى بود كه بعد از آنكه مجرمان را دستگيرمىنمودند در آنجا حبس مىكردند، لكن اين مطلب قبل از تأسيس مملكت در ميان عبرانيان معمول نبود وذكرى از او نداريم. جز اينكه در سفر لاويان باب 24 (12) وسفر اعداد باب 15 (34)، وارد است كه چون بنىاسرائيل در دشت راهى بودند، مقصرين را در زندان كردند. واز كتاب پيد 37:- 24 وار 38: 6- 13 معلوم مىشود كه زندان آنزمان چاه مانند بوده است. وچون ملوك در اسرائيل پيدا شدند همواره زندان را درضمن قصر خود مىساختند. 1 ر 32: 2 واين رسم تا زمان هيروديس وخلفاى او مى بود. اع 23: 35 لكن رومانيان برج انطونيا راكه در اورشليم بود زندان قرار دادند. 1 ع 23: 10 وروءساى دين را نيز در اورشليم زندانى بود. 1 ع 5: 18- 23 و 8: 3 و 26: 10» «8»