اسم الکتاب : راهکارهای حفظ و نشر ارزشهای دفاع مقدس المؤلف : خطیبی کوشکک، محمد الجزء : 1 صفحة : 98
در اين هنگام جوان رشيد امام،حضرت على اكبر(ع) پرسشى پرمعنا و تأمل برانگيز از پدر كرد:«پدر جان،آيا ما بر حق نيستيم؟»اين سؤال،پرسشى معناشناسانه است؛زيرا اين جوان برومند،در پى يافتن راهى براى حفظ جان خود نيست،پرسش او از معناى مرگ است.
او مىخواهد بداند-و به پيروان خود و تاريخ بفهماند-آيا كشته شدن آنها ارزشمند است يا نه؟ امام حسين(ع) در جواب فرمود:«آرى اى فرزندم،سوگند به آن كسى كه بازگشت بندگان به سوى او است،[ما بر حق هستيم]!»جواب على اكبر عليهالسلام شنيدنى است:«پدر جان، در اين صورت،از كشته شدن در راه حق واهمهاى نداريم.» [1]وقتى مىفهمد كشته شدنشان معنا دارد[به معناى بر حق بودن است]از استقبال شهادت واهمهاى ندارد.
2.راه ديگرِ نشر روحيۀ شهادتطلبى،مطالعه سرگذشت عاشقان شهادت است.دو نمونه از سرگذشت شيفتگان مرگ در راه خدا از صدر اسلام را مرور مىكنيم:1.زيد بن ارقم مىگويد:من در خانۀ عبداللّه بن رواحه زندگى مىكردم،هيچ نديدم سرپرست يتيمى بهتر از او باشد.من با او در جنگ موته شركت كردم و سخت به يكديگر علاقهمند بوديم.او مرا پشت سر خود بر شترش سوار كرد.شبى در حالى كه ميان دو لنگه بار شتر نشسته بوديم ابياتى را كه گوياى عشق او به شهادت بود زمزمه مىكرد.من چون اشعار را شنيدم گريستم.او با دست خود ضربتى به من زد و گفت:اى بيچاره تو را چه مىشود،اگر خداوند متعال شهادت را ارزانيم كند،من از غم و اندوه و گرفتارىهاى دنيا آسوده مىشوم و تو نيز به راحتى و به تنهايى در حالى كه ميان لنگه بارها نشستهاى بازمىگردى!
آنگاه از مركب پياده شد و دو ركعت نماز گزارد و دعاى طولانىاى خواند.بعد رو به من نمود و گفت:اى پسر،اگر خدا بخواهد در اين سفر شهادت روزى من خواهد شد. [2]و چنان شد كه او مىگفت.
2.عبداللّه ذوالبجادين از قبيلۀ مزينه،يتيم فقيرى بود كه تحتِ سرپرستى عمويش در اطراف مدينه،بزرگ شد،و صاحب ثروت و اموال گرديد.چون پيامبر به مدينه آمد،عبداللّه علاقهمند به اسلام شد اما از ترس عمويش اسلامش را اظهار نمىكرد.پس از فتح مكه از عمو
[1]. ارشاد، شيخ مفيد،تحقيق مؤسسۀ آل البيت(ع)،ج 2،ص 82. [2]. مغازى، ج 2،ص 579.
اسم الکتاب : راهکارهای حفظ و نشر ارزشهای دفاع مقدس المؤلف : خطیبی کوشکک، محمد الجزء : 1 صفحة : 98