جَرَش ، گراسا ی قدیم، شهری در شمال اردن. جرش در َ17 32 عرض شمالی و َ54 35 طول شرقی، در حدود پنجاه كیلومتری شمال شهر عَمّان/ امّان (پایتخت اردن)، قرار دارد. این شهر را نباید با جَرَشِ نزدیك بیتالمقدّس و جُرَشِ یمن یكی دانست. جَرَش در دامنه جنوبشرقی كوههای عَجْلون * و در ساحل شرقی رود جَرَش واقع است. رود جرش از ریزابههای راست رود زَرقا، با جهت شرقی ـ غربی، است كه به رود اردن میریزد و به بحرالمیت (رجوع کنید به بحر لوط * ) منتهی میشود.
جرش یكی از هشت شهر بزرگ اردن (رجوع کنید به اسعدی، ج 1، ص 5) و در تقسیمات سیاسی اردن، مركز محافظهای به همین نام (با جمعیت حدود 000 ، 170 تن در 1383 ش/ 2005) است (رجوع کنید به الموسوعة العربیة العالمیة، ج 1، ص 483؛ < فرهنگ جغرافیایی جهان >، ذیل "Jordon" ). ویرانههای شهر گراسای قدیم، با ستونهای سنگی قرمزرنگ فراوان، در مغرب شهر جرش قرار دارد (روندو، ص 19ـ20).
آب و هوای این ناحیه تحت تأثیر اقلیم مدیترانهای و بارش سالانه آن بین 350 تا 500 میلیمتر است (ساپن، ص 223؛ نیز رجوع کنید به شحاده، ص30). استعداد زراعی زمینهای جرش، نشان میدهد كه در كشاورزی پیشینهای كهن دارد. در اطراف شهر جنگلهایی هست (رجوع کنید به غوانمه، 1982 ب، ص 29؛ ویل ، ص 239، پانویس 17) و در نواحی جرش كشت جو رواج دارد (دبّاغ، ج 1، قسم 1، ص 674).
بر اساس آمار 1383 ش/2005، جرش حدود سی هزار تن جمعیت دارد (رجوع کنید به < فرهنگ جغرافیایی جهان >، ذیل ""Jaras ) كه، برخی از آنان چركسهای مهاجرند كه به عربی و قفقازی سخن میگویند (اسعدی، ج 1، ص 8؛ دبّاغ، ج 3، قسم 2، ص 472؛ نیز رجوع کنید به ادامه مقاله). جاده عمّان به نواحی شمالی اردن از جرش میگذرد. این شهر و شهر كهن پِتْرا (رجوع کنید به رقیم *) قطب صنعت گردشگری اردن هستند (رجوع کنید به < كتاب سال جهان اروپا 1999 >، ج 1، ص 2004).
بافت جدید و مسكونی در مشرق شهر و بافت قدیم و غیرمسكونی در مغرب شهر قرار دارد. بخش باستانی، در مغرب شهر، با ستونها و بناهای عظیم آن شبیه شهرهای رومی قرن اول میلادی است؛ اما، سفالینههایی كه در میدان اصلی شهر و در معبد زئوس پیدا شده است، تأثیر معماری یونانی (هِلِنی) قرن دوم پیش از میلاد را نشان میدهد (ویل، ص240ـ241). رود جرش، با جهت شمالی ـ جنوبی، تقریباً از میان شهر میگذرد و آن را به دو قسمت شرقی و غربی تقسیم میكند. گرمابهای در مشرق این رود و در حوزه ساخت و سازهای رومی، و گرمابهای در مغرب آن در حوزه ساخت و سازهای مسیحی و اسلامی وجود داشته است. آثاری از چند كلیسا، مثل كلیسای حواریون مسیح و كلیسای شهدا در شمال و كلیسای پروكوپیوس در جنوبشرقی شهر فعلی، و آثار مسجدی متعلقبه دوره امویان (حك : 41ـ132) در مشرق این رود باقیمانده است. ظاهراً همه عناصر عامالمنفعه شهری دوره یونانی ـ رومی شهر، در مغرب رود جرش قرار داشتهاند كه آثار باقیمانده آنها به ترتیب از شمال به جنوب عبارتاند از: چهارراه ستوندار یا میدان شمالی، گرمابه غربی، تماشاخانه شمالی، معبد آرتمیس، كلیسای ویادوكت، كلیسای جامع سنتئودور، كنیسه یهودیان، مقر اسقف گنسیوس، مقبره چند قدیس، چهار راه ستوندار جنوبی، كلیسای سنپتر و كلیسای سنپل، میدان عمومی شهر، معبد زئوس و تماشاخانه جنوبی (رجوع کنید به برقوتی ، ص 218ـ 228). اكثر این اماكن از طریق مسیرهایی كه دو طرف آنها ستونهای سنگی قرار داشت، باهم ارتباط داشتند. از دروازه شمالی تا دروازه جنوبی، مسیر مستقیم سنگفرشی است كه اطراف آن را ستونهای سنگی احاطه كرده است. این مسیر پس از عبور از دروازه جنوبی و گذشتن از كنار میدان بزرگ اسبدوانی به طاق پیروزی میرسد. مسیری كه از چهارراه جنوبی بهسوی مشرق میرود، پس از قطع رود جرش به مسجد دوره امویان میرسید كه گرمابه شرقی نیز تقریباً در جوار آن قرار داشت. از این قسمت به سمت مشرق، ساخت و سازهای مسكونی دورههای بعدی با سیمایی متفاوت شروع میشود كه از شمال به جنوب امتداد دارد. شهر به شكل كثیرالاضلاع نامنظمی است كه در اطراف آن آثار برج و باروهای قدیمی وجود دارد. این شهر از جنوب به عمّان و از شمال به عجلون میرسد (همانجا؛ برای اطلاع بیشتر در باره آثار جرش رجوع کنید به الموسوعة العربیة، ذیل مادّه؛ دَبـّاغ، ج3، قسم 2، ص 471ـ 472؛ فیشر، 1342، ص200ـ203؛ همو، 1351، ص 85 87).
از مشاهیر این شهر، نیكوماخوس گراسایی بوده كه در حدود سال 100 میلادی میزیسته و به سبب داشتن تألیفات متعدد در ریاضیات و موسیقی به شهرت رسیده بوده است. از او دو اثر به نامهای مدخلی بر حساب و راهنمای علمالحان باقی مانده است ( زندگینامه علمی دانشوران، ذیل "Nicomachus of Gerasa" ). طبری (ج 7، ص 242) نیز از شخصی به نام نَضْربن جرشی نام برده است.
پیشینه. بنای شهر به اسكندر مقدونی (حك : 336ـ 323 ق م) منسوب است (روندو، ص 19). نام آن اولین بار در آثار دوره مَكّابیان (خاندانی یهودی در قرنهای دوم و اول پیش از میلاد) آمده است ( د. اسلام ، چاپ اول، ذیل مادّه). اسكندر بین ده شهر از منطقه شامات ــ كه پلینی اكبر (پلینیوس) آنها را دكاپولیس نامیده است مجموعه بههم پیوستهای ایجاد كرد كه یكی از آنها گراسا (در متن: گالاسا ) یا جرش امروزی بوده است. علاوه بر گراسا، گادارا (امّقیس كنونی در شمال اردن، كنار مرز این كشور با سوریه و فلسطین اشغالی)، گراسا (جَرَش) در ناحیه سواد، و فیلادلفیا (رَبَتِ بنی عَمّون، عمان كنونی؛ اسعدی، ج 1، ص10) در ناحیه بَلقاء، نیز جزو دكاپولیس بودهاند (پلینیوس، ج 2، كتاب 5، ص 277؛ صلیبی، ص 13؛ نیز رجوع کنید به عطیه اللّه، ج 1، ص 593ـ594؛ دبّاغ، ج 1، قسم 1، ص 634ـ 635). بر اساس یافتههای باستانشناسان، جرش شهری تجاری و كاروانرو، با آب و ثروت كافی بوده و نقش مهمی در پذیرش جمعیت و حفظ ائتلاف ده شهر داشته است (ویل، ص 239).
در سال 63قم، پومپیوس، سردار رومی، طیجنگهای خود وارد دمشق شد و در همان سال به جرش رسید. او دكاپولیس را به ایالت سوریه، كه تازه به وجود آمده بود، ملحق نمود (روندو، همانجا؛ ویل، ص 237ـ239؛ نیز رجوع کنید به روبر، ذیل "Dإcapole" ).
در سال 30 یا 31 ق م، زلزلهای به قدرت هفت ریشتر، به مركزیت ریحا (یا جریكو)، در مغرب رود اردن به وقوع پیوست كه احتمالاً جرش نیز از این زلزله آسیب دید (رجوع کنید به عیسی ، ص233).
در اوایل قرن دوم میلادی، همزمان با حكومت ترایانوس (امپراتور روم، حك : 98ـ117 میلادی)، جرش شهری ثروتمند با تجارت پررونق بود. اهمیت شهر، در زمان هادریانوس (حك : 117ـ 138 میلادی)، كه در توسعه و زیباسازی آن كوشید، حفظ شد به طوری كه در دوره وی این شهر را انطاكیه كریسوروآس (نام لاتینی رود بَرَدی' *) مینامیدند (ویل، ص 239). طاق پیروزی بیرون شهر نیز در همین زمان به مناسبت ورود هادریانوس به این شهر بنا شده است (ویل؛ روندو؛ الموسوعة العربیة، همانجاها؛ دبّاغ، ج 1، قسم 1، ص 648ـ649).
جرش در حدود سال 160 میلادی جزو سرزمینهای اسلامی محسوب میشد. این شهر در قرن سوم میلادی، پس از ویرانی تَدمُر * ، جزو فلسطین شد و اهمیت خاصی یافت. بسیاری از ویرانههای باشكوه امروزی از آن دوره بازمانده است ( د. اسلام ؛ روندو، همانجاها). جرش در قرن چهارم میلادی از شهرهای قلعهای بود. در قرن ششم میلادی، یعنی در دوره امپراتوری روم شرقی، یازده كلیسا برای ساكنان مسیحی آنجا ساخته شد (روندو، ص 19ـ20؛ نیز رجوع کنید به الموسوعة العربیة، همانجا). در 614 میلادی، ساسانیان (حك : 438ـ651) آنجا را تصرف كردند و ستونهای وسط میدان اسب دوانی، كه بعداً میدان چوگان شد، از آثار آنهاست (لنكستر هاردینگ، ص 102).
مسلمانان در زمان خلافت عمربن خطّاب (13ـ23)، به فرماندهی شُرَحْبیلبن حَسَنه * ، جرش را با صلح فتح كردند (بلاذری، ص 159ـ160؛ یاقوت حموی، ذیل مادّه). در سدههای نخستین اسلامی، در این شهر زلزلههای ویرانگر متعددی رخ داد. بر اساس گزارشها، زمینلرزههای سالهای 38 یا 39، 129 و 239 یا 240، شدیدتر از بقیه بودهاند (رجوع کنید به عیسی، ص 232ـ233؛ نیز رجوع کنید به ادامه مقاله).
ابنخرداذبه در میانه قرن سوم (ص 78) و ابنفقیه در اواخر این قرن (ص 116)، جرش را «كوره»ای در اردن خواندهاند. ظاهراً در قرنهای دوم و سوم، سفالگری در جرش متداول بوده، زیرا قدیمترین سفالینه یافته شده در جرش، متعلق به این سدههاست (غوانمه، 1982 الف ، ص 119).
مقدسی در نیمه دوم قرن چهارم، شام را به شش حوزه تقسیم كرد كه یكی از آنها اردن و یكی از شهرهای اردن، شهر اَذْرِعات (یا دَرْعا * ) و رستاق آن جبل جرش بود (ص 154، 162). در 426، این شهر بار دیگر از زلزله آسیب دید (عیسی، ص 233). از بناهای اواخر قرن پنجم و اوایل قرن ششم جرش، به قلعهای متعلق به طُغْتَگین، اتابك دمشق (حك : 497ـ522)، اشاره كردهاند. بودوئن دوم، حاكم صلیبی بیتالمقدّس (حك : 1118ـ1131)، این قلعه را در 514/ 1121 ویران كرد. اكنون هیچ نشانی از این قلعه باقی نمانده است (رانسیمان، ج 2، ص 159؛ نیز رجوع کنید به پیك، ج 1، ص120ـ125). در اوایل سده هفتم، یاقوت حموی (همانجا) به عظمت جرش در گذشته و ویرانی آن در زمان خود اشاره كرده و در باره چاههای عظیم آنجا، نهری كه از میان شهر میگذرد و از كوه نزدیك آن به نام جبل جرش، كه از نام جرشبن عبداللّه گرفته شده، و آبادیها و روستاها و مزارع خوب آن سخن گفته است.
از سده هفتم تا سیزدهم، اطلاع ویژهای از وضع شهر در دست نیست، جز آنكه چند زلزله در سدههای دهم تا سیزدهم به این شهر آسیب رسانده است (رجوع کنید به عیسی، همانجا). در اواسط سده سیزدهم حدود ده تا یازده هزار تن از قبایل چادرنشین، از جرش تا رود اردن پراكنده بودند و به پرورش گوسفند و بز اشتغال داشتند. بعضی از این قبایل در فصل برداشت محصول، در جرش اقامت میكردند (جونز، ص 308). در 1295/ 1878، بر اثر سیاستها و برنامههای دولت عثمانی، مهاجرت چركسها و چچنها از روسیه به تركیه و اردن آغاز شد (رجوع کنید به عطیة اللّه، ج 1، ص 594) و مدتی بعد چركسها در بعضی از شهرهای منطقه، از جمله جرش، ساكن شدند. آنها روستای كوچكی در مشرق رود جرش ساختند كه به تدریج بخش بزرگی از شهر قدیم را فراگرفت (جونز، ص310؛ لنكستر هاردینگ، ص 103؛ دبّاغ، ج 4، قسم 2، ص 725). جرش در این زمان، قضایی از لواء اِربِد * بود (كردعلی، ج 3، ص 229).
در 1337/1918، فیصل اول، كه در 1339/ 1921 به پادشاهی عراق رسید، شهرهای عمّان را تصرف كرد و بدینترتیب تمامی اردن فعلی، از جمله جرش كه 500،1 تن جمعیت داشت (رجوع کنید به دبّاغ، ج 3، قسم 2، ص 472)، تحت سلطه او در آمد (علاء جاسممحمد، ص 51 52). در زمان فیصل، با وجود تلاش برای اداره نواحی اِرْبِد و عجلون به عنوان یك واحد، شیوخ قدرتمند طایفه الكاید جرش، حكومت جداگانهای تشكیل دادند (صلیبی، ص 46).
در 1304 ش/1925، بخش قدیمی شهر جرش، كه تا آن زمان كاملاً زیر خاك دفن شده بود، حفاری گردید و آثاری از یونان و روم از آن بهدست آمد (روندو، ص 19).
در 1325 ش/1946، با استقلال اردن، جرش نیز یكی از شهرهای این كشور به حساب آمد. در جرش و نواحی پیرامون آن از 1327 ش/1948 و پس از اشغال فلسطین، درگیریهای پراكندهای رخ داد، از جمله، درگیری نظامیان اردنی با مبارزان فلسطینی در تیر 1350/ ژوئیه 1971 (اسعدی، ج1، ص14، 22).
(20) Asem N. Barghouti, "Urbanization of Palestine and Jordan in Hellenistic and Roman times", in Studies in the history and archaeology of Jordan , ed. Adnan Hadidi, vol.1, Jordan: Department of Antiquities, Amman, 1982; (21) Dictionary of scientific biography , ed. Charles Coulston Gillispie, New York: Charles Scribner's Sons, 1981, s.v. "Nicomachus of Gerasa" (by Leonardo Teran); (22) EI1 , s.v. "Djarash" (by Fr. Buhl ; (23) The Europa world yearbook 1999 , London: Europa Publications, 1999; (24) Zuhair H. Isa, "Earthquake studies of some archaeological sites in Jordan", in Studies in the history and archaeology of Jordan , ibid, vol.2, 1985; (25) Barclay G. Jones, "International relationships in Jordan: persistence and change", in ibid, vol. 2; (26) Jordan ( map, ) scale: 730'000, Reading, Eng.: GEOProjects, [n.d.(; (27) Pliny )the Elder,[ Natural history , with an English translation, vol. 2, ed. & tr. H. Rackham, Cambridge, Mass. 1947; (28) Paul Robert, Le petit Robert: des noms propres , Paris 2000; (29) Philippe Rondot, La Jordanie , Paris 1980; (30) Steven Runciman, A history of the Crusades , vol. 2, Middlesex, Eng 1981 ; (31) Kamal Salibi, The modern history of Jordan , London 1998; (32) Jean Sapin, "Prospection geo- archeologique de l'Ajlun 1981-82: Example de recherche integrante", in Studies in the history and archaeology of Jordan , ibid, vol.2; 33- Numan Shehadeh,"The climate of Jordan in the past and present", in ibid, vol.2; (34) Ernest Will, "L'urbanisation de la Jordanie aux epoques hellenistique et romaine: conditions geographiques et ethniques", in ibid, vol.2; World gazetteer( ,Online .) Available: http://www. world- gazetteer. com/wg. php?x... [20 May 2005].