وكيل، مُستَعير و وَدَعى در صورت اسراف در امانت(14)( --> امانت).
سفاهت( --> سفاهت)از اسباب حجر( --> حجر)و تحقّق بخش آن، اسراف و تبذير در اموال است(15)( --> تبذير).
اسطبل-->طويله
اسطرلاب
اُسطُرلاب: وسيله اندازهگيرى ارتفاع آفتاب و ستارگان.
از آن به مناسبت در باب صلات سخن رفته است.
از راههاى تشخيص قبله(1)و نيز وقت زوال (ظهر)،(2)بهره گرفتن از اسطرلاب است.
اسطوانه -->ستون
اسفار
اِسفار: آشكار كردن و روشن شدن.
اسفار در فقه به صورت اضافه به واژههاى صبح، فجر و زن به كار رفته و از آن در باب صلات و حج سخن گفته شده است.
اسفار صبح و فجر:برخى، اسفار صبح را به شدّت روشنايى فجر (سپيده نخستين صبح)؛ برخى ديگر به روشن شدن آسمان از همه اطراف كه در پى آن، سرخى سمت مشرق پديد مىآيد، و بعضى نيز به پيدايى سرخى آفتاب از مشرق تفسير كردهاند. مراد از اسفار فجر نيز بر آمدن و روشن شدن آن فى الجمله است، مقابل «غَلَس» يعنى شدّت تاريكى.
اول وقت نماز صبح، طلوع فجر صادق است( --> فجر)، ليكن آخر وقت آن، اختلافى است. مشهور فقها، آخر وقت فضيلت نماز صبح را اسفار صبح و آخر وقت اِجزاء را طلوع خورشيد مىدانند. قول به اينكه اسفار صبح (پيدايى سرخى