اسم الکتاب : شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه المؤلف : شریعتمداری، جعفر الجزء : 1 صفحة : 665
بعضى
افزودهاند كه در اين گيرودار يكتن از نصاراى نجران فرار كرد و بهسوى روم و
دربار قيصر شتافت و از ذونواس شكايت كرد و يارى طلبيد.
«قيصر»
گفت: سرزمين شما از من دور است، اما نامهاى به پادشاه حبشه مىنويسم كه او مسيحى
است و همسايۀ شماست و از او مىخواهم شما را يارى دهد، سپس نامهاى نوشت و
از پادشاه حبشه انتقام خون مسيحيان نجران را خواست. مرد نجرانى نزد سلطان حبشه
نجاشى آمد و نجاشى از شنيدن اين داستان سخت متأثر گشت و از خاموشى شعلۀ آيين
مسيح عليه السلام در سرزمين نجران افسوس خورد و تصميم بر انتقام شهيدان را از او
گرفت.
لشكريان
حبشه به جانب يمن تاختند و در يك پيكار سخت ذونواس را شكست دادند و گروه زيادى از
آنان كشته شدند و طولى نكشيد كه مملكت يمن به دست نجاشى افتاد و به صورت ايالتى از
ايالات حبشه در آمد[1].
بعضى
از مفسران نقل كردهاند كه طول آن خندق چهل ذراع، و عرض آن دوازده ذراع بوده است[2].
و بعضى
نقل كردهاند هفت گودال بوده كه هركدام وسعتش به مقدارى كه در بالا ذكر شده بوده
است[3].
ماجراى
فوق به صورتهاى متفاوتى در بسيارى از كتب تفسير و تاريخ آمده است از جمله مفسر
بزرگ «طبرسى» در «مجمع البيان» و «ابو الفتوح رازى» در تفسير خود، و «فخر رازى» در
تفسير كبير و «آلوسى» در «روح المعانى» و «قرطبى» در تفسير خود و همچنين «ابن
هشام» در سيرۀ خود (جلد اول، صفحۀ 35.) و جمعى ديگر آوردهاند.
از
آنچه در بالا گفتيم روشن مىشود كه اين شكنجه گران بىرحم، سرانجام به عذاب الهى
گرفتار شدند و انتقام خونهايى كه ريخته بودند در همين دنيا از آنها گرفته شد و
عذاب حريق و سوزندۀ قيامت نيز در انتظارشان است.
اين
كورههاى آدمسوزى كه به دست يهود به وجود آمد احتمالا نخستين كورههاى آدمسوزى
در طول تاريخ بود، ولى عجب اين كه اين بدعت قساوتبار ضد انسانى سرانجام دامان خود
يهود را گرفت و چنان كه مىدانيم گروه زيادى از آنها در ماجراى آلمان هيتلرى