اسم الکتاب : تحليلى بر دعاهاى انبيا در قرآن المؤلف : خزائلی، محمدعلی الجزء : 1 صفحة : 86
انديشه بايد تعالى يابد و هم غرائز درونى ما به سوى
هدف صحيحى راهنمائى شوند. لذا پيامبران هم معلمند، هم مربى، هم آموزش دهندهاندو
هم پرورش دهنده.
درخواست امنيت و يكتاپرستى
(وَ إِذْ قالَ إِبْراهِيمُ رَبِّ اِجْعَلْ هَذَا اَلْبَلَدَ
آمِناً وَ اُجْنُبْنِي وَ بَنِيَّ أَنْ نَعْبُدَ اَلْأَصْنامَ؛ ياد آور وقتى كه ابراهيم
عرض كرد پروردگارا! اين شهر (مكه) را مكان امن و امان قرار ده و من و فرزندانم را از
پرستش بتان دور دار.)[1]
مرحوم آيت اللّه ايزدى امام جمعۀ فقيد نجف
آباد، در درس تفسير مىفرمودند: اين دعاى ابراهيم عليه السلام ظاهراً بعد از دعاى
قبلى اوست در سوره بقره كه از خداوند خواست مكه را شهر و آباد و با امنيّت قرار
دهد (رَبِّ اِجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً)[2] و در اين دعا بعد از اينكه به دعاى حضرت
ابراهيم، سرزمين مكه آباد شد، عرض مىكند، خدايا اين آبادى را امنيّت بخش (وَ
اُجْنُبْنِي وَ بَنِيَّ أَنْ نَعْبُدَ اَلْأَصْنامَ) و من و فرزندانم را از پرستش
بتها بر حذر دار.
از روايت مرحوم عياشى[3] از امام صادق عليه السلام
استفاده مىشود مقصود از اين دعا اولاد اسماعيل عليه السلام هستند و منظور آن حضرت
فرزندانى بودند كه بايد به مقام نبّوت و امامت برسند چون حضرت مىدانست اين مقام
به كسى مىرسد كه هرگز در مقابل بت سجده نكرده باشد و از خدا طلب نمود كه به لطف
خود قابلّيت ايشان را براى اين مقام حفظ فرمايد و مؤيد اين معنى اينكه حضرت در دعا
ابتدا به نفس شريف خويش نمود با اينكه به عنايت الهى معصوم بود «و از پيامبر صلى
الله عليه و آله و سلم نقل شده كه دعاى آن حضرت (ابراهيم) به من و برادرم على عليه
السلام منتهى شد و من و او هرگز