اسم الکتاب : تحليلى بر دعاهاى انبيا در قرآن المؤلف : خزائلی، محمدعلی الجزء : 1 صفحة : 172
فصاحت و بلاغت نمىشود مراد و مقصود را به ديگران
ابلاغ كرد و قدرت بيان بزرگترين امتيازى است كه خداوند از بين مخلوقات در اختيار
انسانها قرار داده است.
(اَلرَّحْمنُ عَلَّمَ اَلْقُرْآنَ خَلَقَ اَلْإِنْسانَ
عَلَّمَهُ اَلْبَيانَ؛[1]خداى مهربان قرآن را به پيامبر تعليم داد و انسان را آفريد
و بيان را به او آموخت.)
بعد از نعمت تعليم قرآن و خلقت انسان، خداوند نعمت
بيان را ذكر مىكند كه از بزرگترين عنايات الهى است بر انسان و وسيلهاى است براى
اظهار مقاصد درونى و ارتباط با ديگران لذا حضرت موسى عرض مىكند خدايا گره از زبان
من بگشاى تا به راحتى بتوانم با فرعون و فِرعونيان سخن بگويم.
گرفتگى و لكنت زبان موسى
مرحوم على بن ابراهيم قمى از امام صادق عليه السلام
نقل مىكند موسى عليه السلام زمانى كه تحت تربيت فرعون بود يك روز عطسه كرد و گفت:
«الحمد لله رب العالمين؛ فرعون بدش آمد و سيلى به صورت آن حضرت زد و گفت اين چه
حرفى بود زدى؟» موسى عليه السلام از جا برخاست و ريش فرعون را كه دراز بود گرفت و
كند و فرعون خيلى دردش آمد و تصميم گرفت او را بكشد پس همسرش آسيه كه زن مؤمنهاى
بود گفت اين پسر كوچك نمىداند چه مىگويد فرعون گفت خير، مىداند. زنش گفت يك
مقدار خرما و قدرى آتش در مقابل خود بگذار اگر آندو را از يكديگر تميز داد حق با
شما است، فرعون به همان پيشنهاد عمل كرد و به موسى گفت بخور موسى دستش را بطرف
خرما دراز كرد پس جبرئيل دستش را به طرف آتش برگرداند و حضرت آتش را در دهان گذارد
و زبانش سوخت و فرياد زد و گريه كرد، پس آسيه به فرعون گفت: نگفتم اين بچه است و
عقل كامل ندارد؟ پس فرعون او را عفو كرد و گفتهاند لكنت