اسم الکتاب : تحليلى بر دعاهاى انبيا در قرآن المؤلف : خزائلی، محمدعلی الجزء : 1 صفحة : 163
احتياج و نياز خود را بازگو مىكند و بقيه رابه لطف
پروردگاروامى گذارد. و در بحرانىترين لحظات زندگى بقدرى مؤدبّانه وتوأمباآرامش وخونسردى
بود كه حتى نگفت خدايا فلان نيازمرابرطرف كن بلكه عرض كردمن محتاج خير واحسان
توام.
امير المؤمنين عليه السلام مىفرمايد:
«وَ إِنْ شِئْتَ ثَنَّيْتُ بِمُوسى كَليمِ اللّه صَلى
اللّهُ علَيْهِ حَيْثُ يَقُولُ: رَبِّ إِنّي لِما أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ
فَقيرٌ وَاللّهِ ما سَأَلَهُ إِلاّ خُبْزاً يَأْكُلُه لِأَنَّهُ كَأَنَّ يَأْكُلُ بَقْلَةَ
الْأَرْضِ وَلَقَدْ كانَتْ خُضْرَةُ الْبَقل تُرى مِنْ شَفيفِ صِفافِ بَطْنِهِ لِهُزالِهِ
وَتَشَذُّبِ لَحْمِهِ؛[1]اگر مىخواهى در بارۀ موسى دومين نفر بعد از بيان
سرگذشت رسول اللّه صلى الله عليه و آله و سلم، و زندگى او، براى تو سخن بگويم آنجا
كه به خداوند عرض مىكند « پروردگارا هر چه به من از نيكى عطا كنى بدان نيازمندم».
به خدا سوگند موسى عليه السلام جز قرص نانى كه گرسنگى را بر طرف سازد چيز ديگرى
نخواست، زيرا موسى عليه السلام از سبزيجات زمين مىخورد تا آنجا كه بر اثر لاغرى و
آب شدن گوشت بدن، سبزى گياه از پشت پرده شكم او آشكار بود.»
موسى در خانه شعيب
حضرت شعيب دختر بزرگتر خود «صفورا» را بدنبال موسى
فرستاد تا به خانهاش بيايد براى پرداختن مزد سيراب كردن گوسفندان. حضرت موسى عليه
السلام گفت من خدمت او ميرسم ولى پاداش نمىخواهم چون آن كار را من براى خوشنودى
خدا انجام دادم. موسى عليه السلام براى اينكه چشمش به اندام دخترنيفتد به او فرمود
از پشت سر من حركت كن و راه را با پرتاب كردن سنگ مشخص كن «فَاِنّا مِنْ قَوْمٍ لايَنْظُرُونَ
اَدْبارَ النِّساءِ؛[2] من از قومى هستم كه از پشت سر به اندام زنها نگاه نمىكنند.»
موسى عليه السلام نزد شعيب آمد و سرگذشت خود را شرح داد و حضرت او را اطمينان