اسم الکتاب : تحليلى بر دعاهاى انبيا در قرآن المؤلف : خزائلی، محمدعلی الجزء : 1 صفحة : 162
(لا تَخَفْ نَجَوْتَ مِنَ اَلْقَوْمِ اَلظّالِمِينَ؛[2]نترس
تو از قوم ستمكاران نجات يافتى.)
حضرت شعيب در شهر مدين بن ابراهيم عليه السلام سكونت
داشت كه در تصرف فرعون نبود و در جنوب شام و شمال حجاز قرار داشت و موسى نه راه را
بلد بود و نه راهنمايى همراه او بود و بدون زاد و توشه فقط با توكل و حسن ظن و
اعتماد كامل به خدا حركت مىكرد و در بين راه وقتى متوجه مدين شد عرض كرد: (عَسى رَبِّي
أَنْ يَهْدِيَنِي سَواءَ اَلسَّبِيلِ؛[3]اميدوارم پروردگارم مرا به راه راست هدايت
كند)، منظور حضرت موسى عليه السلام راه مستقيم و صحيح مدين بود و يا هر مسيرى كه
باعث نجات او از فرعونيان، شود خداوند هم او را نااميد نفرمود و مستقيماًبه مدين
رسانيد و در كنار چاه آبى به درختى تكيه كرد و نشست و بعد از مشاهده دختران شعيب
به كمك آنها شتافت و براى گوسفندانشان از چاه آب كشيد و سپس رو به سوى سايه آوردو
عرض كرد:
(رَبِّ إِنِّي لِما أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ؛[4]پروردگارا!
هر چه از خيرو نيكى بر من فرستى، من به آن نيازمندم.) آرى او خسته و گرسنه ودرآن شهر
غريب و تنها بود و پناهگاهى نداشت اما در عين حال بيتابى نمىكند. آنقدرموّدب است
كه حتى به هنگام دعا كردن صريحاًنمىگويد خدايا چنين و چنان كن وفلان چيز رابمن
عطاكن. بلكه مىگويد:
«هرچيزى از خيركه برمن فرستى به آن نيازمندم.» يعنى
تنها
مرحوم على ابن ابراهيم قمى مىفرمايد حضرت به راست و
چپ خود نگاه مىكرد و اين دعا را مىخواند و سه روز حركت كرد و صاحب مجمع
البيان3مىنويسد هشت روز گذشت، تا به شهر مدين رسيد و سه روز بود غذا نخورده بود و
نوشتهاند علف بيابان مىخورد بطورى كه اثر سبزى
گياهان از زير پوست بدنش ظاهر شده بود.»[1] و دعاى حضرت براى نجات از قوم ستمگر وقتى
اجابت شد كه خدمت حضرت شعيب رسيد و سرگذشت خود را براى او ذكر كرد و حضرت به او
بشارت داد.