اسم الکتاب : تحليلى بر دعاهاى انبيا در قرآن المؤلف : خزائلی، محمدعلی الجزء : 1 صفحة : 148
خَيْرُ اَلْفاتِحِينَ؛[1]علم پروردگارمان به همه چيز احاطه
دارد، ما تنها به خدا توكّل كردهايم - پروردگارا ميان ما و قوممان به حق داورى كن
كه تو بهترين حكم كنندگانى).
زورمندان و متكبران قوم شعيب از دستورات وى سرپيچى
كردند و دعوت او را نپذيرفتند گفتند اى شعيب سوگند ياد مىكنيم تو وكسانى را كه به
تو ايمان آوردهاند از شهر و آبادى خود بيرون خواهيم كرد. حضرت بعد از سالها دعوت
و تبليغ و تحمل آزارو اذّيت بتپرستان و تهديد به تبعيد و دورى از شهر، بعد از
نااميد شدن از هدايت و ارشاد آنان، دست به دعا و نيايش برداشت و عرض كرد ما به
خدائى توكل و اعتماد مىكنيم كه به همه چيز آگاه است پروردگارا ميان ما و اين قوم
به حق داورى و قضاوت كن و مشكل گشائى نما كه تو بهترين داورانى.
دعاى حضرت شعيب - كه در حقيقت نفرين بود - به اجابت
رسيد و وقتى مقدمات عذاب الهى را مشاهده نمود از شهر خارج شد.
بعد از اينكه اشراف و زورمندان قوم حضرت شعيب با غرور
و خودستائى به اطرافيان خود گفتند اگر از شعيب پيروى كنيد زيانكاريد و زيان مّادى
و معنوى خواهيد برد، با نفرين آن پيامبر بزرگ ومصلح دلسوخته، آثار عذاب الهى آ
شكار گشت و زمين لرزيده ومردم مدين را فرا گرفت و صبحگاهان اجساد بى جان آنها در
خانه هايشان روى زمين ريخته بود و همانهائى كه شعيب و پيروانش را زيانكار مىدانستند
خود مبتلا به قهر و غضب الهى شدند آنچنان كه گويا هرگز در خانههايشان سكوت
نداشتند.