اسم الکتاب : جلوههای دلنواز ماه المؤلف : ابن حسینی، سعید الجزء : 1 صفحة : 90
زمانی او
را محروم کرد یا به او بدی کرد او هم در مقام تلافی او را محروم
کند بلکه باید نسبت به همه کس دلسوز و مهربان و اهل احسان باشد ولو
کسی که احیاناً به او بدی کرده و یا دست رد به سینهاش زده است. به
داستان ذیل توجه کنید:
اسماعيل بن احمد
سامانى در ماوراء النهر حكومت مىكرد. عمر بن ليث صفارى تصميم گرفت با او بجنگد و ماوراء
النهر را به حوزه حكومت و قلمرو فرمانروايى خويش درآورد. لذا لشكر نيرومندى مجهّز
ساخت و عازم بلخ گرديد. اسماعيل بن احمد براى او پيامی فرستاد كه هم
اكنون تو بر منطقه بسيار وسيعى حكومت مىكنى و در دست من جز محيط كوچك ماوراء النهر
سلطه و حکومتی نيست به آنچه در دست تو است قانع باش و مزاحم من نشو.
عمر بن ليث به
پيام اسماعيل اعتنایی نكرد، راه را پيمود. از جيحون گذشت، منازل را طى
كرد و به بلخ رسيد. سرزمين را براى لشكرگاه برگزيد، خندق حفر نمود، نقاط مرتفعى را
براى ديدهبانى مهيّا
كرد و ظرف چندين روز تمام مقدمات جنگ را آماده نمود. در خلال اين مدّت لشكريانش
تدريجا از راه رسيدند و
هر گروهى در نقطه پيشبينى شده مستقرّ شدند.
جمعى از افسران و
خواص اسماعيل بن احمد كه آوازه جرأت و شهامت عمرو بن ليث را شنيده بودند، از
مشاهده این
همه سرباز مسلّح و مجهّز تكان خوردند و بعد از مشورت با یکدیگر گفتند:
اگر بخواهيم با عمر و سپاه نيرومندش پيكار كنيم يا بايد همگى كشته شويم، يا آن كه
در گرماگرم نبرد به دشمن پشت كنيم و به ذلّت فرار تن در دهيم. پس بهتر است از فرصت
استفاده كنيم و پيش از شكست، به وى تقرب جوييم و از او امان بخواهيم، چرا كه او
مردى دانا و توانا است و هرگز دامن خويش را با كشتن اين و آن، لكّهدار نمىكند. هر يك نامه
جداگانهای
به عمر نوشتند و مراتب وفادارى خود را نسبت به او اعلام نمودند و از وى امان
خواستند.
اسم الکتاب : جلوههای دلنواز ماه المؤلف : ابن حسینی، سعید الجزء : 1 صفحة : 90