responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : جلوه‌های دلنواز ماه المؤلف : ابن حسینی، سعید    الجزء : 1  صفحة : 420

13. دینی به این زیبایی نه دیده و نه شنیدهام

طفیل بن عمرو دوسی، مردی بزرگوار، شاعر، عاقل و خردمند بود، وقتی وارد مکّه شد، گروهی از قریش از ترس این که مبادا، این شخصیت با پیامبر تماس بگیرد، فوراً سراغ او رفته و درباره پیامبر بدگویی کردند و یادآور شدند که آیین این مرد وحدت ما را به هم زده، سنگ تفرقه در میان ما افکنده و قرآن او جز سحر و جادویی بیش نیست که میان پدر و پسر، بین دو برادر، و شوهر و همسر جدایی ‌افکنده است. ما از آن می‌ترسیم که به تو و قبیله‌ات همان آسیبی را برساند که بر ما رسانیده است، مبادا با او سخن بگویی و یا از او چیزی بشنوی.

طفیل می‌گوید: به خدا قسم تبلیغات قریش سبب شد که تصمیم گرفتم از پیامبر چیزی نشنوم و با او سخن هم نگویم، حتی وقتی وارد مسجد‌ الحرام شدم تا کعبه را طبق رسوم جاهلیت طواف کنم، پنبه‌ای در گوش خود کردم تا مبادا بی‌اختیار سخنانش را بشنوم، ولی با این حال ناخواسته چشمم به رسول اللهﷺ افتاد که در کنار کعبه ایستاده و نماز می‌خواند، بی‌ختیار نزدش ایستادم و به خواست خدا جملاتی را که بسیار زیبا و پرجاذبه بود، از او شنیدم.

با خود گفتم، وای بر من، من مردی خردمند و شاعرِ سخن وری هستم، کسی نیستم که زیبا را از زشت تشخیص ندهم، چه بهتر به سخنان او گوش فرا دهم، اگر آن‌ها را مفید و سودمند دیدم، به کار می‌بندم و در غیر این صورت ترک می‌کنم.

از این جهت مقداری توقّف کردم تا پیامبر به سوی خانه خود رفت، من نیز به دنبال او رفتم، تا این که بالاخره با او وارد خانه شده و در حضورش نشستم، آنگاه سرگذشت خود را بازگو کرده و گفتم: چنان تحت تأثیر تبلیغات آن‌ها قرار گرفتم که هنگام ورود به مسجد در گوش خود پنبه فرو کردم تا مبادا سخنان شما را بشنوم، ولی خدا خواست که سخنانی چند از شما به گوشم رسید و آن‌ها را مفید و زیبا یافتم،

اسم الکتاب : جلوه‌های دلنواز ماه المؤلف : ابن حسینی، سعید    الجزء : 1  صفحة : 420
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست