responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : جلوه‌های دلنواز ماه المؤلف : ابن حسینی، سعید    الجزء : 1  صفحة : 332

تردد می‌کرد و خانواده‌اش را ملاقات مى‌نمود و از حال آنها جويا مى‌شد. ابراهيم در يكى از سفرهای خود به مكه به منزل فرزندش اسماعيل رفت. اسماعیل ازدواج کرده بود. از همسرش، جوياى حال اسماعيل شد.

زن که ابراهیم را نمی‌شناخت، پاسخ داد: او برای کاری بيرون رفته است، آنگاه به شكايت از وضع زندگى خود پرداخت و گفت: وضع ما نابسامان است و در تنگدستى به سر مى‌بريم و زندگى ما به سختى سپرى مى‌شود. ابراهيم از شکایات زیاد همسر اسماعيل دریافت كه وى زنى ناسازگار است و به قضا و قدر الهى و آنچه نصيبشان ساخته قانع و راضی نیست.

روزگارى گذشت و دوباره ابراهيم7 براى احوالپرسى فرزند خويش بازگشت، تا آتش شوق ديدار اسماعيل را در دل خاموش سازد. ابراهيم به منزل اسماعيل آمد و متوجه شد که از همسر ناسازگارش جدا شده و همسر ديگرى را اختیار نموده است. آنگاه جوياى حال اسماعيل شد، همسر اسماعيل گفت: اسماعيل جهت كسب روزى منزل را ترك كرده است.

ابراهيم از اوضاع و احوال زندگى اسماعيل پرسيد: زن گفت: به لطف و كرم خدا در خوشى بسر مى‌بريم، از نعمت بى‌پايان او بهره‌منديم و در آسايش و سعادت زندگى مى‌كنيم. ابراهيم از سخنان همسر اسماعيل بسيار خشنود شد و به قناعت و ايمان زن اطمينان پيدا كرد و مشاهده كرد كه عروسش زن قانع، راضى، شاكر و مؤمنی است.

فهميد كه اين زن و شوهر در خير و وسعت بسر مى‌برند، لذا گفت: از جانب من به شوهرت سلام برسان و به او سفارش كن كه آستانه درب منزل خويش را حفظ نمايد و سپس برگشت. روز به پايان رسيد و اسماعيل طبق معمول به خانه بازگشت و پس از لحظاتى، صحبت از آمدن ميهمان به ميان آمد. زن گفت: پيرمردى

اسم الکتاب : جلوه‌های دلنواز ماه المؤلف : ابن حسینی، سعید    الجزء : 1  صفحة : 332
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست