responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : جلوه‌های دلنواز ماه المؤلف : ابن حسینی، سعید    الجزء : 1  صفحة : 273

20. گدایان، گدایى نمىكردند؟

استاد حسن زاده عاملى درباره مرحوم شيخ ابوالحسن شعرانى می‌گويد: خدمت ايشان كه بودم در سال دو روز تعطيلى داشتيم. يكى روز عاشورا و ديگر روز شهادت حضرت امام مجتبى7 و بقيه روزها را درس می‌خوانديم. يكى از خاطرات خوشى كه از محضر شريف ايشان دارم، اين كه زمستانی برف سنگينی آمده بود من از حجره بيرون آمدم برف را نگاه كردم. مردد بودم كه به كلاس درس بروم يا نه. اگر نمى‌رفتم دليل بر تنبلى من و عدم عشق و شوق من بود.

به هر حال تصميم گرفتم بروم. رفتم در خانه ايشان ولی تا خواستم در بزنم با آن برف سنگين خجالت كشيدم مدّتى ايستادم كه كسى بيرون بيايد، اما كسى بيرون نيامد ديدم وقت درس هم می‌گذرد در هر صورت در زدم آقا زاده ايشان در را باز كرد، وارد شدم سلام كردم و به محض نشستن بعد از عذر خواهى گفتم: آقا در اين برف مزاحم شدم، می‌خواستم نيايم. گفتند: چرا؟ گفتم: در اين برف نمی‌خواستم مزاحم شوم.

آقا فرمود: گداها در سر راه‌ها ننشسته بودند و گدایى نمى‌كردند؟ گفتم: چرا. گفتند: امروز آنها بودند يا نبودند؟ گفتم: چرا آنها بودند. ایشان گفتند: خوب آنها كه تعطيل نكردند، ما چرا تعطيل كنيم. [1]

نکته: از این قضیه فهمیده میشود که انسانهای موفّق اراده جدی در انجام کارهای خود داشتهاند و به اندک بهانهای از ادامه کار و تصمیمات خود دست بر نمیدارند و این امر موجب برکت در زندگی و موفّقیت آنان شده است.


[1]. برگرفته از کتاب داستانهايى از علاقه مندان علم، مولف: على ميرخلف زاده.

اسم الکتاب : جلوه‌های دلنواز ماه المؤلف : ابن حسینی، سعید    الجزء : 1  صفحة : 273
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست