اسم الکتاب : جلوههای دلنواز ماه المؤلف : ابن حسینی، سعید الجزء : 1 صفحة : 220
عذاب
الهى برهاند، و خود نيز نتوانست از عذاب الهی رهایی یابد.
[1]
2.
نتیجه آزار شعيب پیغمبر7
امام باقر7 همراه اصحاب خود از شام به مدينه
میرفتند، هشام فرمان داد، مردم در بين راه، بازارها را
به روی امام باقر و اصحابش ببندند و از رساندن غذا و آب به آنان
جلوگيری نمايند، هدف هشام از اين فرمان، اذیت و آزار و بیاحترامی امام باقر بود. حضرت و همراهان سه
روز راه رفتند، ولی هيچ غذا و آشاميدنی به آنها
نرسيد، تا آن كه سر راه خود به شهر «مدين» رسيدند «شهری كه شعيب پيغمبر در
آنجا زندگی میکرد» مردم «به فرمان هشام» دروازه
شهر مدين را بسته بودند
اصحاب
حضرت باقر از شدت تشنگی و گرسنگی به امام باقر شكايت كردند.
امام باقر7 در بالای كوهی كه شهر
مدين و مردمش از بالای آن ديده میشد، رفت و فرياد زد: ای اهل
شهری كه مردمش ستمكارند، من بقیة الله «بازمانده اوصیای
الهی» هستم که خداوند میفرمايد: (بَقِيَّتُ
اللّٰهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِين). [2] اين
گفتار، سخن حضرت شعيب پیغمبر به قوم خود در شهر مدين بود که در قرآن بدان
اشاره شده است.
در بین مردم آن شهر، پيرمرد با وقاری، رو به
مردم کرد و گفت: ای قوم! سوگند به خدا، اين ندایی كه
میشنويد همانند ندای شعيب پيغمبر است، اگر بازارها را به روی
صاحب این ندا و اصحابش باز نكنيد، از بالا و پایين، به بلای
عظيمی گرفتار خواهيد شد، چنان که در زمان شعیب پیغمبر
چنین شد من خير خواه شما هستم. مردم شتافتند و بازارها را به روی امام
باقر و اصحابش گشودند و با استقبال گرم از