responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : جلوه‌های دلنواز ماه المؤلف : ابن حسینی، سعید    الجزء : 1  صفحة : 210

گندمشان همیشه با یکدیگر مساوی است. تا آن که در یک شب تاریک دو برادر در راه انبار به یکدیگر برخورد کردند. آن‌ها مدّتی به هم خیره شدند و سپس بی‌آن که سخنی بر لب بیاورند کیسه‌هایشان را زمین گذاشته و یکدیگر را در آغوش گرفتند.

· امیرمؤمنان علی7 می‌فرماید: با عموم مردم با انصاف رفتار کنید و با خصوص مؤمنان با ایثار و از خود گذشتگی رفتار نمایید. (عَامِلْ سَائِرَ النَّاسِ بِالْإِنْصَافِ وَ عَامِلِ الْمُؤْمِنِینَ بِالْایثار).[1]

40. همسر خوش اخلاق

در بنی‌اسرائیل مرد عاقل و ثروتمندی زندگی می‌کرد که دارای سه پسر بود. یکی از آنها از زن پرهیزگارش به دنیا آمده بود و به خودِ مرد شباهت زیادی داشت و دو تای دیگر از زن ناصالح به دنیا آمده بودند. هنگامی ‌که مرد خود را در آستانه مرگ دید، به فرزندانش گفت: همه ثروتی که دارم فقط برای یکی از شماست، پس از مرگ پدر، پسر بزرگ‌تر ادعا کرد منظور پدر من بوده‌ام. دوّمی‌ گفت: نه! منظور پدر من بوده‌ام. پسر کوچک‌تر نیز همین ادعا را کرد. برای حلّ اختلاف پیش قاضی رفتند و ماجرا را برای قاضی توضیح دادند.

قاضی گفت: من نمی‌توانم از عهده قضاوت برآیم و اختلافتان را حل کنم. شما پیش سه برادر که در قبیله بنی‌غنام هستند، بروید تا آنان درباره شما قضاوت کنند. سه برادر با هم نزد یکی از برادران بنی‌غنام رفتند. او را پیرمرد ناتوان و سالخورده دیدند و ماجرای خود را به او گفتند.

وی در پاسخ گفت: نزد برادر بزرگتر من بروید و از او بپرسید. آنها پیش برادر دوّمی ‌آمدند ولی دیدند او مرد میان سالی است و از لحاظ چهره جوانتر از اوّلی است. او


[1]. غرر الحكم و درر الكلم، تميمی، عبد الواحد، 1ج ، ص: 394.

اسم الکتاب : جلوه‌های دلنواز ماه المؤلف : ابن حسینی، سعید    الجزء : 1  صفحة : 210
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست