responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : جلوه‌های دلنواز ماه المؤلف : ابن حسینی، سعید    الجزء : 1  صفحة : 173

پول حلال می‌خرد؟ یکی از حاضران هیزم را خرید.

در این وقت داود و سلیمان به او سلام کردند و بعد از احوال‌پرسی، متی آنها را به منزل خود دعوت نمود و با پول هیزم، مقداری گندم خرید و به منزل آورد. سپس آن را آرد کرد و خمیر نمود و مشغول پختن نان شد. در همان حال با داود و فرزندش سلیمان به گفتگو پرداخت. مقداری نان در ظرف چوبی گذاشت و بر آن کمی ‌نمک پاشید و ظرفی پر از آب هم در کنارش نهاد، دو زانو نشست و مشغول خوردن شد.

متی هر لقمه‌ای که برمی‌برداشت قبل از آن که در دهان بگذارد، می‌گفت: بسم اللّه و هنگام قورت دادن می‌گفت: الحمدللّه، این عمل را در لقمه دوّم و لقمه‌های بعد نیز تکرار کرد. آنگاه کمی ‌از آب با نام خدا میل کرد. هنگامی که خواست آب را بر زمین بگذارد خدا را ستود، سپس چنین گفت:

الهی! چه کسی‌ را همانند من نعمت بخشیده و درباره‌اش احسان نموده‌ای؟ چشم بینا، گوش شنوا و تن سالم به من عنایت کرده و نیرو داده‌ای تا توانستم از درختی هیزم تهیه کنم که آن را نه کاشته‌ و نه در حفظ آن کوشیده‌ام، تو آن را وسیله روزی من قرار دادی و کسی ‌را فرستادی که آن را از من بخرد، با پول آن گندمی ‌خریدم و با آن نانی پخته و با میل و رغبت آن را خوردم تا در عبادت و اطاعت تو نیرومند شوم، خدایا تو را سپاس می‌گزارم. سپس متی گریست. در این موقع داود به فرزندش سلیمان فرمود: فرزندم! بلند شو برویم، من هرگز بنده‌ای را همانند این شخص ندیده‌ام که تا این مقدار نسبت به پروردگار خود سپاسگزار و حقّ‌شناس باشد.[1]

2. نمونهای دیگر از اخلاق الهی

ابراهيم بن ادهم می‌گوید: در بيابان همراه قافله‌ای می‌رفتم که ناگهان پسر بچه‌ای


[1].[256] بحار الأنوار، ط دار الاحیاء التراث، العلامة المجلسي، ج 14، ص 402.

اسم الکتاب : جلوه‌های دلنواز ماه المؤلف : ابن حسینی، سعید    الجزء : 1  صفحة : 173
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست