اسم الکتاب : جلوههای دلنواز ماه المؤلف : ابن حسینی، سعید الجزء : 1 صفحة : 139
ضمير او را از
اين انديشه ناشدنى، خالى كند، در وصيت خود به وى فرمود: (لا تُعلِّق
قلبك برضا الناس و مدحهم و ذمهم فان ذلك لا يحصل و لو بالغ بالانسان فى تحصيله
بغاية قدرته) در فکر رضایت و مدح و ذم مردم نباش كه این امر هیچ موقع به طور کامل حاصل نمیشود، هر چند در تحصيل آن بكوشی و نهايت درجه توان خويش را در تحقّق آن اعمال نمايی» فرزند لقمان گفت: معناى كلام شما چيست؟ دوست دارم براى
آن مثال يا عملى را به من ارائه نمايى.
لقمان و فرزندش
به همراه حیوانی از منزل خارج شدند. ابتدا لقمان سوار حیوان شد
و پسر پياده پشت سرش حركت كرد. چند نفر رهگذر به لقمان و فرزندش برخورد کرده و
گفتند: اين مرد قسىّالقلب و كمعاطفه را ببين كه خود سوار حیوان شده و بچه خويش را پياده به
دنبال خود میدواند. لقمان به فرزند گفت: سخن اينان را شنيدى كه سوار بودن من و
پياده بودن تو را چگونه تلقى نمودند؟ حال تو سوار شو و من پياده میآيم.
پسر سوار شد و
لقمان پياده به راه افتاد. طولى نكشيد كه عدهاى رهگذر رسيده و
گفتند: چه پدر و پسر بدى هستند! اما بدى پدر از اين جهت كه فرزند را خوب تربيت
نكرده، او سواره است و پدر پياده به دنبال او میرود با آن كه پدر
به احترام و سوار شدن شايستهتر است پدر هم بد عمل کرد چون اين پسر را خوب
تربیت نکرده و عاق میشود.
لقمان گفت: سخن
اينان را شنيدى؟ گفت: بلى! فرمود: اينك هر دو نفر با هم سوار شويم. گروه ديگرى
رسيده و گفتند: در دل اين دو، رحمت و مهربانی نيست هر دو بر حیوان
سوار شده و فوق طاقتش بر حيوان تحميل نمودهاند. لقمان به فرزند خود فرمود: شنيدى؟
عرض كرد: بلى!
فرمود: اينك
حیوان را خالى برده و خودمان پياده میرویم، در
این هنگام هم عدهاى گذر كردند و گفتند: اين عجيب است كه خودشان پياده میروند و
حیوان را
اسم الکتاب : جلوههای دلنواز ماه المؤلف : ابن حسینی، سعید الجزء : 1 صفحة : 139