اسم الکتاب : جلوههای دلنواز ماه المؤلف : ابن حسینی، سعید الجزء : 1 صفحة : 135
بين من و تو
بود، الان فاش شده من را بميران و به سوى خود ببر. پس امام و كسانى كه حاضر بودند
از حال غلام گريستند و من منصرف شده و با حال گريان بيرون آمدم. چون به منزل خود
رسیدم. فرستادهای از طرف امام آمد و گفت: اگر میخواهى به جنازه
غلام حاضر شوى بيا...من با آن پيامآور برگشتم و ديدم غلام از دنیا رفته است.[1]
17. اخلاص در كمك
به نيازمندان
هنگامی که
بدن مبارک امام سجاد7 را غسل میدادند چشم
همراهان به بدن مبارک امام سجاد افتاد و ديدند كه زانوها و سرانگشت پاهاى آن حضرت
از سجدههای
زیاد پينه بسته و كتف حضرت نيز پینه بسته است. از امام باقر7
پرسیدند: پينه بستن پاى حضرت به جهت سجدههاى طولانى است اما شانههاى آن حضرت چرا
پينه بسته است؟
امام باقر فرمود:
اگر پدرم نمرده بود، چيزى به شما نمیگفتم. سپس فرمود: روزى نبود مگر اين كه او
مسكين يا مساكينى را در حد امكان سير مىكرد و در هنگام شب كه مردم در خواب بودند
آنچه از خوردنى در منزل اضافه آمده بود، در كيسهای بر دوش
میگذاشت و
به منازل مستمندانی میبرد كه حيا داشتند از مردم درخواست کنند
«یعنی فقرای آبرومند» و بين آنان تقسيم مىكرد به گونهای كه آنها
متوجه نشوند و او را نشناسند.
تنها من
میدانستم و
البته هدف او اين بود كه پنهانى و با دست خود صدقه بدهد و به من میفرمود: صدقه
پنهانى شعلههاى غضب
پروردگار را خاموش مىكند، همانگونه كه آب آتش را خاموش مىكند، وقتى كسى از شما با دست راست خود
صدقه میدهد
باید آن را از دست چپ خود مخفى بدارد.[2]