اسم الکتاب : جلوههای دلنواز ماه المؤلف : ابن حسینی، سعید الجزء : 1 صفحة : 134
بوده است.[1]در
تاریخ یعقوبی از کتب معتبر تاریخی اهل سنت آمده که
اطعام دادن جزء سیره مستر امام سجاد7 بود . آن
حضرت به اصحاب خود می فرمود: صدقه پنهانى غضب پروردگار را فرو مىنشاند.[2]
16. دعای
خالصانهای که به اجابت رسید
سالى
قحطى شد و مردم در طلب باران بیرون شدند. سعيدبنمسيّب میگوید: من
ديدم غلام سياهی
از مردم جدا شد و بالاى تپهای رفت. به دنبالش رفتم و ديدم مشغول دعا شد.
هنوز دعاى او تمام نشده بود كه ابرى از آسمان ظاهر شد. غلام سياه چون نظرش بر آن
ابر افتاد، حمد خدا را كرد و از آنجا حركت نمود و سپس باران شدیدی
باریدن گرفت به حدّى كه گمان كرديم ما را از بين خواهد برد.
من به دنبال آن
غلام رفتم، ديدم غلام به خانه امام سجاد7 رفت.
خدمت امام رسيده عرض كردم: اى مولاى من در خانه شما غلام سياهى است، منّت گذاريد و
او را به من بفروشيد. حضرت فرمود: اى سعيد چرا به تو نبخشم؛ سپس امر فرمود: هر
غلامی که در خانه است بیاورند. همه را جمع كردند، ولى آن غلام در بين
آنان نبود.
سعيد بن مسيّب
گفت: آن را كه میخواهم در بين ايشان نيست. حضرت فرمود: ديگر غلامی باقى نمانده مگر
فلان غلام، پس امر فرمود: او را هم حاضر نمودند. چون حاضر شد سعيد گفت: مطلوب من
همين است.
امام فرمود: اى
غلام، سعيد بن مسیب، مالك تو است همراهش برو. غلام رو به من كرد و گفت: (ما حملك
على ان فَرَّقْتَ بَیْنِی وَ بَیْنَ مولاى) چه چيز سبب شد كه من را از مولايم جدا ساختى؟ من گفتم: به سبب آنچه از استجابت دعاى باران از تو ديدم. غلام
تا اين را شنيد، دست تضرّع به درگاه حقّ بلند كرد و عرض کرد: پروردگارا، رازى