اسم الکتاب : جلوههای دلنواز ماه المؤلف : ابن حسینی، سعید الجزء : 1 صفحة : 108
شده و برخى مانند آن غلام سياه
ناشناخته و گمنام ماندهاند.
30. پاسخ بدی
دیگران به خوبی، نشانه بزرگواری
ذوالقرنين پس از
مسافرتهاى
طولانى و پيمودن راهها و مواجهه با اقوام مختلف، به محلی رسید و در نگاه اول
چيزهاى غير عادّى در آنجا دید، مثلاً ديد قبور مردگان در جلوى منازل آن مردم
است، خانههاى آنان
در و بند ندارد، قدرى بررسى كرد و متوجه شد كه مردم آنجا، مؤمن به خدا و پيرو يكى
از انبياى بزرگ الهى هستند.
ذوالقرنين از اهل
آنجا پرسید: اى مردم! من را از اخبار خود آگاه سازيد؟ من شرق و غرب عالم را گشتم،
صحرا و دريايش را، جلگه و كوهش را، محيط نور و ظلمتش را، ولی همانند شما
مشاهده ننمودم، به من بگوييد: چرا قبور مردگانتان جلوى خانههاى شماست؟ گفتند:
براى آن كه مرگ را فراموش نكنيم و ياد مرگ از دلمان خارج نشود.
پرسید: چرا
از نظر مالى تفاوتی با هم نداريد، بعضى بر بعضى برتر نيستيد و در بين شما
فقيری نيست؟ گفتند: براى آن كه تعاون و عطوفت بين ما هست. ما اموال را به طور
مساوى بين خود تقسيم مىكنيم. پرسید: اى مردم! آيا پدرانتان همانند شما عمل مىكردند؟
گفتند: پدران ما به
تهيدستان ترحم کرده و با آنان مساوات مینمودند، اگر از
كسى ستمی میديدند، از او میگذشتند. بدى دیگران را با احسان تلافى مىكردند، به علاوه
در پيشگاه الهى براى وى استغفار مینمودند، صله رحم بجا میآوردند. امانت را
به صاحبش برمیگرداندند، گفتار همدیگر را تصديق مینمودند. خداوند هم
بر اثر اين اعمال، امور آنان را اصلاح نمود. ذوالقرنين که به آن مردم علاقهمند شده بود، تا
آخر عمر در آن سرزمين ماند و سرانجام در همانجا از دار دنيا رفت. [1]