است.[1] قرآن عقاید حق و
باطل گذشتگان، سنتهای درست و غلط آنها و آداب و عادات مفید و مضر آنها
را برای موعظه و عبرت گیری نقل میکند. قصههای قرآن از جایگاه عبرت و هدایت فراتر
نیستند. مقتضای ذکر قصه در قرآن این
نیست که هر سخنی که در آن از مردم حکایت شده صحیح باشد. قرآن بهصورت مختصر امر مشهور بین مردم در برههای از زمان را به هدف عبرت گیری
به روشی نقل میکند که با تمسک به هیچ مبنا و اعتقادی نمیتوان آن را انکار کرد.
به نظر عبده، در قالب
قصهها و حکایتها و تشبیههای عرفی و موعظه گری، هیچ ضرورتی ندارد که به
جزئیات قصص تاریخی قرآن و قضایا و نقلقولهای یادشده
درآیات، با نگاهی واقع جویانه و حقیقت گرایانه
بنگریم. قرآن از عقاید حق و باطل گذشتگان و
عادات درست و نادرست ایشان یاد میکند تا مایه موعظه و
عبرت باشند اما حكم بهدرستی و نادرستی آن باورها، نیازمند
قرینهای در میان
آیات است.[2]
رشید
رضا نیز پارهای از قصههای قرآن را که بیانگر وقوع حادثهای خارقالعاده است بر
تمثیل حمل کرده و معتقد است که ضرورتی ندارد
این داستانها بیانگر رویدادهای واقعی باشند.
مانند مسخ متخلفان بنیاسرائیل به میمون در آیه
۶۵ بقره، زنده شدن پس از مرگ دستهجمعی در آیه
۲۴۳ بقره، زنده شدن مجدد پرندگان توسط حضرت ابراهیم در
آیه ۲۶۰ بقره.
نقد و بررسی
الف) نگاه
کارکردی به قصههای قرآن و تأکید بر هدف موعظه و عبرتآموزی
قصهها، موجب شد عبده آیات قصص را از مقام نقل
تاریخ و حقایق قابل التزام و اعتقاد در جزئیات