نیست. همچنین در معجزه لازم
است که صاحب آن مشهور باشد. افزون بر آنکه کرامات بهگونهای نیست که
پشت سر هم و در حکم عادت باشد.[1]
لازم به ذکر
است که:
الف) وقوع کرامت از فردی نشانه عظمت و بزرگواری او در پیشگاه
خداست.[2]
برخی وارستگان در سایه
سیر و سلوک و تهذیب نفس میتوانند با نیروی اراده
در محدودهای از تکوین تصرف کنند و چون از طرف پیامبر و
برای ادعای نبوت صورت نمیگیرد معجزه نامیده
نمیشود. چنانچه قرآن در آیه ۴۰ سوره نمل سخن
یکی از پیروان حضرت سلیمان را نقل میکند که گفت من قبل از آنکه چشم بر هم زنى تخت بلقيس را نزد
تو خواهم آورد. تفاوت معجزه با حوادث خارق عادت دیگر مثل سحر و کرامت آن است که
معجزه خارق عادتی است که مدعی نبوت بر آن تحدی میکند و
این تحدی قیدی است که آن را از سایر حوادث خارق
عادت جدا میکند .
ب) عبده از
حوادث خارقالعاده قبل از نبوت
پیامبر که براي ايجاد زمینه نبوت رخ ميدهد
سخن نگفته است. اندیشمندان اسلامی این
حوادث را «ارهاص» نامیدند. مانند
انشقاق ایوان کسری، خاموش شدن آتش فارس.[3]
[2] -روح الله
شاکری زواردهی، معجزه در آینه حکمت، ص ۲۷.
[3] - اگر ارهاصات از معجزات بشمار آید، از باب تغلیب و
تشبیه است ر. ک. سعدالدين مسعودبنعمر تفتازاني، شرح المقاصد، ج5،
ص۱۲-۱۳؛.ر.ک. حسنبنيوسف علامه حلي، كشف المراد في شرح
تجريد الاعتقاد، ۱جلدی، قم: جماعة المدرسین فی الحوزه
العلمیه بقم، موسسه النشر الاسلامی، ۱۴۰۷،
ص۳۵۳.